حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

در آنجا اوقاتی هست که به قبول طاعات نزدیکتر هستند:

در آنجا اوقاتی هست که به قبول طاعات نزدیکتر هستند:

یکی آن که خداوند با وجود این که متعالی از زمان است، ولی از ظاهر بسیاری آیات و احادیث معلوم می‌شود که او تعالی در بعضی اوقات به بندگانش نزدیک می‌گردد، و در بعضی اوقات اعمال بندگان به بارگاهش تقدیم می‌گردند، و در بعضی اوقات حوادث را مقدر می‌فرماید و غیره. اگرچه کنه حقیقت آنها را بجز خداوند کسی دیگر نمی‌داند رسول خدا ج فرموده است: «يَنْزِلُ رَبُّنَا تَبَارَكَ وَتَعَالَى كُلَّ لَيْلَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا حِينَ يَبْقَى ثُلُثُ اللَّيْلِ الآخِرُ». «که خداوند در یک سوم آخر هر شب به آسمان دنیا نزول می‌فرماید». و نیز فرموده است: «إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ يَوْمَ الاِثْنَيْنِ وَيَوْمَ الْخَمِيسِ». «که اعمال بندگان در هر دوشنبه و پنجشنبه به بارگاه الهی تقدیم می‌گردند». و در باره پانزدهم شعبان فرموده است: «إنَّ اللهَ لَيُطْلِعُ فِيْهَا». «که خداوند در آن، سر می‌کشد». و در روایتی دیگر فرموده است: «يَنْزِلُ فِيْهَا إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا». «که در آن شب به آسمان دنیا نزول می‌فرماید». در این باره احادیث زیادی وجود دارد.

خلاصه این که از ضروریات دین است که در اوقاتی باشد که چیزی از گسترش روحانیت در روی زمین در آنها پدید آید، و نیروی مثالی در آنها سرایت نماید، و هیچ وقتی برای پذیرش طاعات و دعا نزدیکتر از این اوقات نیست، پس با کوچک‌ترین کوششی در این اوقات درهای بزرگی از تسلیم ‌شدن نفس حیوانی برای نفس ملکی، باز می‌گردد.

و ملأاعلی با ذوق و وجدان خویش انتشار روحانیت را می‌شناسند نه به دوران فلک، به اینطور که چیزی در دل‌های آنها منعکس می‌گردد، پس می‌دانند که در آنجا قضاوتی نازل شده و انتشاری برای روحانیت انجام گرفته است و آن را در حدیث به «سِلْسِلَةٌ عَلَى صَفْوَانٍ» [۱٩]تعبیر نموده است.

و این علوم از ملأاعلی در قلوب انبیاء منعکس می‌گردند، پس آنها را با وجدان درک می‌نمایند، حساب گردش افلاک در آنجا در کار نیست، سپس می‌کوشند تا برای آن وقت و ساعت مظنه‌ای مقرر نمایند و ملت را برای حفظ و مراعات آن دستور می‌دهند بعضی از آن ساعات و اوقات آن است که به دوران سال دور می‌زند، و همین است منظور از قول خداوند که می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ٣ فِيهَا يُفۡرَقُ كُلُّ أَمۡرٍ حَكِيمٍ٤ أَمۡرٗا مِّنۡ عِندِنَآۚ إِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ٥[الدخان: ۳-۵]. «که ما آن را در شبى خجسته نازل کرديم. بى‌گمان ما هشدار دهنده بوده‏ايم. هر کار استوارى در آن [شب‏] فيصله مى‏يابد. [آن را] با وحى‏اى از نزد خويش [نازل کرديم‏]. بى‌گمان ما فرستنده بوده‏ايم».

و در همین شب روحانیت قرآن در آسمان اول متعین گردید و روی این اتفاق شده که آن در ماه مبارک رمضان بود.

و بعضی که به گردش هفته دور می‌زند، و آن ساعتی است مخفی، امید می‌رود که در آن دعا و عبادت پذیرفته شود، هرگاه مردم به معاد منتقل گردند، این همان ساعتی قرار می‌گیرد که خداوند در آن تجلی نموده به بندگان نزدیک می‌شود، رسول خدا ج بیان فرموده است که مظنۀ آن در روز جمعه است، و روی آن بحوادث بزرگی که در آن پیش آمده است استدلال نموده است مانند آفرینش حضرت آدم ÷، و به این که بسا اوقات حیوان‌ها نسبت به عظمت این روز از ملأ سافل علمی درمی‌یابند که در اثر آن حیران و مدهوش می‌مانند، مانند کسی که او را صدای بزرگی پریشان گرداند، و آن را در روز جمعه مشاهده نموده است.

بعضی که به گردش روز دور می‌زند، و این از همه روحانیت‌های دیگر ضعیف‌تر می‌باشد، ذوق‌های کسانی که از ملأاعلی تلقی دارند بر این اجماع دارند که آنها چهار ساعت می‌باشند یکی جلوتر از طلوع شمس، دوم کمی بعد از استواء شمس، سوم بعد از غروب آن، چهارم نصف شب تا بامداد، پس در این اوقات و قدری جلوتر و عقب‌تر از آنها روحانیت گسترش می‌یابد و برکت ظاهر می‌گردد.

و در روی زمین هیچ آیین نیست که نداند که این اوقات برای پذیرش طاعات نزدکیترین اوقات می‌باشند، اما مجوس در دین تحریف نموده شروع کردند به پرستش خود خورشید، پس رسول خدا ج جلو این تحریف را مسدود نمود و این وقت را قدری به بعد تغییر داد و اصل غرض را بجا گذاشت.

و نماز نیم شب را فرض نگردانید که موجب مشقت و سنگینی بود، حدیث صحیحی از رسول خدا ج آمده که فرمود: «إِنَّ فِى اللَّيْلِ لَسَاعَةً لاَ يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى فِيهَا خَيْرًا مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ إِلاَّ أَعْطَاهُ إِيَّاهُ». «که در شب ساعتی وجود دارد که هرگاه بنده در آن از خدا خیری بخواهد چه دنیوی و چه اخروی، خداوند آن را به او عطا می‌فرماید» و این در هر شب هست، و نیز از آن حضرت ج آمده است که فرمود: «أَفْضَلُ الصَّلاَةِ نِصْفُ اللَّيْلِ وَقَلِيلٌ فَاعِلُهُ». «که بالاترین نماز، نماز نیم شب است، اما برگزارکنندگان آن بسیار کم هستند»، و نیز از او پرسیده شد، کدام دعا بیشتر شنیده می‌شود، فرمود: «جَوْفِ اللَّيْلِ» نیم شب، و در باره زوال فرمود: «إِنَّهَا سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَأُحِبُّ أَنْ يَصْعَدَ لِى فِيهَا عَمَلٌ صَالِحٌ» «که این ساعتی است که درهای آسمان در آن باز می‌شوند، و من می‌خواهم عمل نیکی از من در آن به بارگاه خدا صعود کند»، و نیز فرمود: «ملائكة النهار تصعد إليه قبل ملائكة الليل وملائكة الليل تصعد إليه قبل ملائكة النهار» «که ملایکه روز به‌سوی خدا، پیش از ملایکه شب بالا می‌روند و ملایکه شب پیش از ملایکه روز بالا می‌روند»، و به‌سوی این معانی خداوند در قرآن نیز اشاره فرموده است، چنان‌که می‌فرماید: ﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِينَ تُمۡسُونَ وَحِينَ تُصۡبِحُونَ١٧[الروم: ۱٧]. «که به پاکی یاد کنید خدا را وقت بیگاه و وقت صبح و برای اوست حمد در آسمانها و زمین و بوقت شام و وقت ظهر».

در این باره نصوص زیادی وجود دارد، و بنده امر بزرگی از آن مشاهده نموده‌ام.

اصل دوم: این است که وقت توجه به‌سوی خداوند، وقتی است که انسان در آن از تشویشات طبیعی مانند گرسنگی زیاد، سیری زیاد، غلبۀ خواب، ظهور خستگی و فشار ادرار و مدفوع، خالی باشد، و همچنین از تشویشات خیالی، مانند شنیدن سر صدا و هیاهو بکثرت، دیدن صورت‌های مختلف و رنگ‌های گوناگون و امثال آن خالی باشد، و این به اعتبار عادات مختلف می‌باشد، ولی آنچه می‌تواند برای عرب و عجم، شرقی و غربی، بجای روشی طبیعی قرار گیرد، و شایسته است که در همه ادیان دستور و قانون قرار گیرد و مخالفش نادر به حساب بیاید، آن وقت صبح و شام است، انسان به صیقلی نیاز دارد که زنگاری را که در او جای گرفته است بزداید، و این هنگامی است که او در فراش جای گرفته بخواب مایل باشد، از اینجاست که رسول خدا ج از گفتگو و خواندن اشعار بعد از نماز عشاء منع فرموده است.

اداره امت نمی‌تواند به پایۀ تکمیل برسد، مگر این که انسان مؤظف قرار گیرد که نفسش را پس از هر مدت زمانی کنترل نماید تا این که پیش از آمدن وقت نماز آماده و در انتظار آن قرار گیرد که بر وقت آن را بجا بیاورد و پس از بجا آوری، رنگ و نورانیت آن باقی بماند، همۀ انجام این امور مقدماتی در حکم نماز به حساب می‌آیند، و بدین شکل فراگیری اکثر وقت بدست می‌آید، اگرچه کل وقت فرا گرفته نشود، و تجربه کرده‌ایم کسی که می‌خوابد و قصد نماز شب را دارد او در خواب حیوانی فرو نرفته و آن کسی که خاطره اش از یک طرف به امور و منافع دنیوی متعلق است و از سوی دیگر در انتظار و نگهداری وقت نماز است که از او فوت نگردد، کاملاً خالی برای حیوانیت نیست و این است راز قول رسول خدا ج که فرمود: «مَنْ تَعَارَّ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ. وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ، وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ، ثُمَّ قَالَ: رَبِّ اغْفِرْ لِى - أَوْ قَالَ – ثُمَّ دَعَا اسْتُجِيبَ لَهُ، فَإِنْ تَوَضَّأَ وَصَلَّى قُبِلَتْ صَلاَتُهُ». «هرکسی به شب بیدار شده این دعای فوق را بخواند، سپس آمرزش بخواهد و دعا کند پذیرفته می‌شود و اگر وضو گرفته نماز بخواند نمازش مقبول می‌گردد»، و نیز راز قول خداوند هم همین است که فرمود: ﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِيهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَيۡعٌ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ[النور: ۳٧]. «مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنان را از یاد خدا باز ندارد» و مناسب است فاصله هردو وقت یک چهارم روز باشد، زیرا آن شامل سه ساعت است و آن بالاترین حد کثرت مقداری است که مردم پیش خود در تجزیه و تحلیل شب و روز آن را بکار می‌گیرند، و در اخبار آمده است که اولین کسی که شب و روز را تجزیه کرده است حضرت نوح ÷است و از او فرزندانش آن را به ارث برده‌اند.

اصل سوم: این است که وقت ادای طاعت آن است که یادآور نعمتی از نعمت‌های خداوند باشد مانند عاشورا که خداوند در آن حضرت موسی ÷را بر فرعون غلبه داد، پس موسی آن را روزه گرفته و به گرفتن روزه‌اش دستور داد، و مانند ماه مبارک رمضان که قرآن در آن نازل گردید و آن هنگامی بود که تازه آیین اسلامی ظاهر شد، یا یادآور طاعات انبیاء باشد که برای خدا بجا آوردند و از آنها پذیرفته شد مانند روز عید قربان که یادآور ذبح و قربانی حضرت اسماعیل ÷است که سپس «بذبح عظیم» فدیه داده شد، یا ادای طاعت در آن،‌شان بعضی شعایر الله را بالا ببرد، مانند روز عید رمضان که به ادای نماز و صدقه‌دادن در آن بالابردن‌شان رمضان و ادای شکر این نعمت الهی است که به گرفتن روزه آن توفیق بدست آمده است، و مانند روز عید قربان که در آن مشابهتی به حجاج است و تعرضی است به آن که برای آنها آماده شده است، یا سنتی از «صالحین مشهود لهم بالخیر» بر زبان‌ها جاری باشد تا خدا را در آن یاد کنند، مانند اوقات پنج‌گانه که جبرئیل ÷فرمود: «ولاىدمعج» «این اوقات تو و پیامبران گذشته است» و مانند رمضان در وجهی که در تفسیر این آیه آمده است: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ[البقرة: ۱۸۳]. «روزه بر شما مقرر شده است، چنان که بر پیشینیانتان مقرر شده بود».

و مانند روزه روز عاشورا برای ما، و گمان می‌رود که اصل سوم در اکثر اوقات معتبر می‌باشد، و دو اصل قبلی اصل الأصول می‌باشند، والله أعلم.

[۱٩] صدای زدن بال‌های ملائکه.