مبنای شرایع بر تعظیم شعایر الله است:
باید دانست که مبنای شرایع بر بجا آوری تعظیم شعایر الله و تقرب جستن بوسیله آنها بهسوی خداست؛ زیرا ما قبلاً اشاره نمودیم که راهی که خداوند برای مردم مقرر نموده است، عبارت است، از نقالی و حکایت آنچه در جانب تجرّد هست، با انجام کارهایی که بهسوی حیوانیت نزدیک میگرداند، و هدف ما از شعایر، اموری است ظاهر و محسوس که خداوند آنها را به وسیله پرستش خدا قرار داده است، و آنها چنان ویژگی نسبت به خداوند دارند که تعظیم بجاآوری آنها، تعظیم بجاآوری خدا به حساب میآید، و کوتاهی در حق آنها کوتاهی در حق خدا محسوب میگردد، و این در دلها چنان جای گرفته است که بدون پارهکردن دلها بیرون نخواهد رفت، و شعایر به روش طبیعی، شعایر قرار گرفتهاند؛ زیرا نفوس انسانی به عادات و خصلتهایی اطمینان مییابند که از مشهورات مسلم بین آنها باشند که بتوان جزو بدیهیات اولی شمرده شوند، و شک و تردید، در آنها راهی نداشته باشد، پس در این صورت رحمت خداوندی به صورت چیزهایی ظاهر میگردد که نفوس و علوم مروجه آنان، آنها را واجب قرار دادهاند، پس آنها را میپذیرند و پرده از حقیقت آنها برداشته میشود، و دعوت بهسوی آنها بین خاص و عام یکسان میگردد، پس در این وقت تعظیم بجا آوری آنها لازم میگردد، مانند کسی که به نام خدا قسمی یاد کرده باشد که شکستنش را کوتاهی در حق خدا میداند و خود را نسبت به آن مؤاخذه میکند، همچنین در میان اینها چیزهایی مشهور میگردند که علوم آنان تسلیم آنها قرار میگیرند، و این تسلیم شدن علوم در برابر آنها واجب مینماید که رحمت خداوندی در حق آنها ظاهر نگردد، مگر در همان چیزهایی که ایشان به آنها منقاد گشتهاند، زیرا مبنای تدبیر بر چزهای سهلتر استوار میشوند، و نیز واجب میگرداند که خود را برای بجا آوری تعظیم نهایی موظف بدانند؛ زیرا کمال آنان در همین تعظیم بجای آوردن است به گونهای که هیچ بیتوجهی به آن نشود، و خداوند هیچ چیزی را بر بندگان به این خاطر فرض قرار نداده است که نفعی به او برگردد او پاک و منزه است از این، و بلند مرتبه است، بلکه بدین خاطر آن را فرض کرده است که نفعش به خود آنها برمیگردد، و به گونهای قرار گرفتهاند که بدون بجاآوری تعظیم نهایی به کمالی نرسند، لذا براساس شعائر رایج در بینشان مأموریت یافته و به آنها دستور داده شد تا در حق خداوند کوتاهی ننمایند، و هدف ذاتی در توجه به تشریع احکام، وضع شخصی نیست بلکه هدف اوضاع و احوال جامعه است، ولله الحجة البالغة.