۱- انسان برای اعمال شهوانی برنامهریزی میکند:
اصل در این باره این است که انسان در شهوت، غیرت و حرص با ابنای جنس خویش مشترک میباشد، و مردان در تمایل بهسوی زنان مانند حیوانهای نر در این که باید بر موطوئه ایجاد مزاحمت نشود، میباشد. اما حیوان نر با درگیری، آن که قویتر باشد ضعیفان را کنار میزند، یا مزاحم را احساس نمیکند، زیرا عمل جنسی را مشاهده نمیکند.
ولی انسان هوشیار و زیرک است، پندار را مانند دیده و شنیده حساب میکند و به او الهام شده است که درگیری به خاطر این امر شهر را از بین میبرد، زیرا تمدن بدون تعاون و کمک با همدیگر امکان ندارد، و مردان در این رابطه از زنان دخالت بیشتر دارند، لذا الهام گردیدند که باید هر مردی با زنی اختصاص داشته باشد و با دیگران مزاحم و درگیر نباشد، و همین است اصل حرمت زنا، باز صورت اختصاص با زن امری است وابسته به رسم و شرع.
و مردان نیز با حیوانهای نر مشابهت دارند از این که سلامتی فطرت اقتضا میکند که رغبت و میل تنها بهسوی زنان باشد نه مردان، همچنان که حیوانها هیچ توجهی به حیوان نر ندارند، البته بعضی از مردان که شهوت فاسد بر آنها غلباید مانند کسی میباشند که با خوردن گل، و زغال لذت میبرند، پس آنان از سلامت فطری منسلخ شده یا شهوت خود را با مردی میرانند یا خارش پیدا کرده است که میخواهد کسی با او شهوت رانی کند، و از چیزی لذت میبرد که طبایع سالم از آن لذت نمیبرند، پس این یک نوع تغییر در مزاج و بیماری نفسانی است، و علاوه بر این یک گونه نسل کشی است که خواهشش را که خداوند به خاطر آفرینش نسل مقدر فرموده، در غیر طریق مشروع بکار میبرند. پس نظامی را که خداوند آنها را بر آن آفریده، تغییر دادهاند، پس زشتی این فعل چیزی است که در نفوس آنها جایگزین شده است از اینجاست که این عمل را فقط فساق بجا میآورند، ولی بازهم به آن اعتراف نمینمایند و نه خود را به آن منسوب میکنند، مگر این که کلاً از فطرت سالم خارج شوند، آنگاه این عمل را علناً انجام میدهند که در نتیجه به کیفر اعمال خود خواهند رسید همچنان که در زمان حضرت نوح انجام گرفت و این است ریشه حرمت لواط.
زندگی انسان و تدبیر منزل و سیاست مدینه بدون عقل و تمییز، به پایه تکمیل نمیرسد، و شرابنوشی متداوم نظم را کاملاً در هم و بر هم میکند، جنگ و کینه ایجاد مینماید، کسانی بر این خصلت رذیل روی میآورند که شهوت فاسدشان بر عقلهایشان غالب آمده و منافعشان را بر آنها فاسد کرده است، و اگر رسم و عادت، این عملکرد آنها را جلوگیری نکند مردم از بین خواهند رفت و این است اصل حرمت شرابخوری، اما حرمت قلیل و کثیر آن واضح نمیشود، مگر در مبحث شرایع.