عمل بر حکم لازم است اگرچه غرضش معلوم نباشد:
باید دانست که جزء اداره امور است وقتی که به چیزی امر بشود، و یا از آن نهی بشود، و مخاطبان کاملاً ندانند که هدف از آن، چیست، لازم است که در نزد آنان آن چیز مانند شئ مؤثر بالخاصیۀ باشد که بنا به تأثیرش تصدیق گردد، اما سبب تأثیر درک نگردد، مانند دعا نوشتن که سبب تأثیرش مدرک نیست. بنابراین، رسول خدا ج اکثراً از بیان اسرار اوامر و نواهی سکوت کردند، البته نسبت به برخی از آنها برای بعضی از افراد امت که رسوخ علمی داشتند اشاره نمودند.
بنابر این، توجه حاملین آیین اسلامی، از خلفای راشدین و ائمه دین بر این تمرکز گردید که به اجسام و قوالب، بیشتر توجه شود تا به روح آنها، تا جایی که از حضرت عمر مروی است که فرمود: «أحسب جزية البحرين وأنا في الصلاة، وأجهز الجيش وأنا في الصلاة» «جزیه بحرین را حساب میکنم در حالی که من در نماز هستم و لشکر را مجهز میکنم در حالی که در نماز هستم».
بنابر این روش مفتیان، از گذشته تا امروز، بر این است که به هنگام فتوا دادن دلایل مسایل را بیان نمیفرمایند، لازم است که بر انجام مامور کاملاً تأکید گردد و بر ترک آن کاملاً ملامت گردد، و مردم به گونهای تربیت یابند که به آنها رغبت و دوستی کامل داشته باشند، تا این که دعوت بهسوی حق، ظاهر و باطن آنها را فرا گیرد.