اقوال سلف در باره رأی:
از حضرت عبدالله بن مسعود س راجع به چیزی سؤال شد، فرمود: «إني لأكره أن أحل لك شيئا حرمه الله عليك، أو أحرم ما أحله الله لك». «من نمیپسندم که چیزی را برای تو حلال کنم که خدا او را بر تو حرام کرده است یا حرام کنم آنچه را خدا بر تو حلال کرده است».
حضرت معاذ بن جبل س فرمود: «ای مردم! پیش از فرود آمدن بلا، عجله نکنید؛ زیرا همیشه در مسلمانان چنین کسانی هستند که هرگاه سؤال شوند به جواب میپردازند» همچنین روایاتی از حضرات عمر، علی، ابن عباس، و ابن مسعود وجود دارد که ایشان بحث در چیزی را که هنوز اتفاق نه افتاده بود، مکروه میدانستند.
حضرت عبدالله بن عمر به جابر بن زید گفت: «إنك من فقهاء البصرة فلا تُفتِ إلا بقرآن ناطق أو سنة ماضية، فإنك إن فعلت غير ذلك هلكت، وأهلكت». «تو از فقهای بصرهای پس جز به قرآن ناطق و سنت گذشته فتوا مده اگر غیر این رفتار کنی خودت هلاک میشوی و دیگران را هلاک میکنی».
ابو نصر گفت: وقتی که ابو سلمه وارد بصره شد من و حسن پیش او رفتیم به حسن گفت: «أنت الحسن؟ ما كان أحد بالبصرة أحب إليَّ لقاءً منك، وذلك أنه بلغني أنك تفتي برأيك، فلا تفت برأيك إلا أن يكون سنة عن رسول الله جأو كتاب منزل». «تو حسن هست؟ هیچ کسی در بصره نبود که به دیدنش از دیدن تو بیشتر علاقه داشته باشم و آن این است که به من خبر رسیده است که طبق رأی خود فتوا میدهی، مواظب باش که با رأی خود فتوا ندهی مگر با سنت پیامبر یا قرآن مطابق باشد».
ابن منکدر فرمود: بیشک که عالم در میان خداوند و بنده واسطه است، باید برای بیرونشدن خویش راهی تلاش کند.