نمونهای از تفسیر:
پس وحی عبارت است از «نفث فی الروع» القاء در قلب که به صورت خواب دیدنی باشد یا پدیدآمدن علم بدیهی به هنگام توجه بهسوی غیب و از پشت حجاب که کلام منظومی شنیده شود و گوینده دیده نشود یا رسولی فرستاده شود که به شکل انسانی ظاهر گردد، و گاهی به هنگام توجه به غیب و مغلوبشدن حواس صوتی شبیه به صدای زنگی شنیده میشود، همانگونه که گاهی به هنگام غش رنگهای سرخ و سیاهی مشاهده میگردد.
و چون در بهشت نظام مطلوبی هست که برپاکردن آن نظام در میان بشر مطلوب است پس اگر با آن موافقت نمودند به ملأاعلی ملحق شده از ظلمات بیرون آمده به نور خداوند میرسند، و منعم میگردند و به ملایکه و بشر الهام میشود تا به آنها احسان پیش آیند، و اگر مخالف گردند از ملأاعلی دور شده مورد خشم الهی قرار میگیرند، و به امثال آنچه ذکر گردید معذب میشوند، لذا واجب است گفته شود که خداوند از آنها راضی و یا ناراضی شده است، و همه اینها برحسب مصلحت به جریان عالم برمیگردند.
و بسا اوقات از نظام عالم چنین میشود که مدعو الیه پدید آید، لذا گفته میشود که دعا را پذیرفت، و چون رؤیا نزد ما عبارت از منکشفشدن مرئی به طور کامل است و چون مردم بهسوی آنچه در معاد وعده داده شدهاند منتقل گردند و به تجلی ایجاد شده در عالم مثال برسند و آن را با چشم سر ببینند، واجب است که گفته شود: «سترونه کما ترون القمر لیلة البدر» «در آینده او را میبینید همانطور که ماه شب چهارده را میبینید»، والله اعلم.