شرع به خود مصلحت، متعلق است نه به محل آن:
هرگاه شرع مصلحتی را در یک جای تفهیم نماید و آن مصلحت را ما در جای دیگری دریابیم میشناسیم که رضا وابسته به خود آن چیز است نه به موضع خاصی، برخلاف مقادیر، زیرا رضایت در آنجا وابسته به خود مقادیر است تفصیل آن از این قرار است که هر کسی که نماز یک وقتی را ترک نماید گناهکار میشود، اگرچه آن وقت به ذکر خدا و طاعت دیگری مشغول باشد، و هرکس زکات فرضی را ترک دهد و بیشتر اموال خود را در کارهای خیر صرف نماید گناهکار میشود، همچنین اگر لباس ابریشم و طلا در نهان و تنهایی بپوشد و آن در چنان جایی که شکستن قلوب فقراء و وادارنمودن مردم بهسوی دنیا را احتمال نداشته باشد، و هدف او ترفه نباشد گناهکار میشود، و همچنین اگر شراب به نیت مداوا در جای بنوشد که فساد و ترک نماز پیش نیاید بازهم گناهکار میگردد، زیرا رضامندی و سخط وابسته به خود این چیزهاست، اگرچه غرض اصلی بازداشتن مردم از مفاسد و وادارنمودن آنها بر مصالح است، ولی خداوند میدانست که اداره مردم در این وقت به جز از این نبود که خود این چیزها واجب یا حرام قرار داده شوند، پس رضا و غضب وابسته به خود این چیزها گردید و آن در ملأاعلی نوشته شد، برخلاف آن که کسی لباس پشمی عمده که اعلیتر و گرانقیمتتر از ابریشم باشد بپوشد، یا ظروف یا قوت بکار گیرد که به خود این اشیاء گناهکاری نمیشود، ولی اگر شکستن قلوب فقراء و وادارنمودن مردم بر انجام آن را در بر داشته باشد یا هدفش ترفه باشد از رحمت الهی دور قرار میگیرد و اگر چنین چیزهایی نباشند گناهی لازم نمیآید.