مذهب امام مالک و اهل مدینه:
از اینجاست که امام مالک به احتجاج آنها التزام میورزید، و مذهب حضرت عبدالله بن مسعود و شاگردان او و قضایای حضرت علی، شریح و شعبی و فتاوای ابراهیم نخعی در نزد اهل کوفه سزاوارتر به تمسک از دیگران بود، همین است قول حضرت علقمۀ وقتی که مسروق مایل شد که در تشریک به قول زید بن ثابت متمسک شود فرمود: «هل أحد منكم أثبت من عبدالله؟ قال: لا ولكن رأيت زيد بن ثابت وأهل الـمدينة يشركون». «آیا کسی میان شما از عبدالله ثابت قدمتر هست؟ گفت: خیر و لیکن زید بن ثابت و اهل مدینه را دیدم که در فتاوا با یکدیگر مشارکت میگرفتند»، حضرت امام مالک در این باره میگوید: «السنة التي لا اختلاف فيها عندنا كذا وكذا»، و اگر باهم اختلافی میداشتند به اقوی و ارجح تمسک میجستند اعم از این که اقوی و ارجحیت به اعتبار کثرت پیروان آن قول باشد یا به اعتبار آن که با قیاس قوی و یا تخریج کتاب و سنتی موافق باشد، امام مالک در این باره میگوید: «هذا أحسن ما سمعت» هرگاه در محفوظات خویش جوابی برای مسألهای گیرشان نمیآمد از کلام آنان بیرون میرفتند و به تلاش اشارات و اقتضاآت میپرداختند و در این طبقه تدوین الهام گردید.