وقتی انسان دهری بمیرد پرده کنار رفته ملکیت ظهور میکند:
پس وقتی که او بمیرد پرده از او برداشته میشود و ملکیت تا حدّی ظاهر میگردد و میل طبعی و فطری او به حرکت میافتد، اما موانع پیش میآیند از این که پررودگارش را بشناسد، و یا به مکان مقدس برسد، پس در وجودش وحشت بزرگی پدید میآید. پروردگار و ملائکه بهسوی آن نظر کردند در حالی که او در چنین وضع خبیثی قرار گرفته بود، پس نگاه نارضایتی و تحقیر به او احاطه پیدا کرد، و در نفوس ملایکه الهامات نارضایتی و عذاب پدید آمد، و در عالم مثال و خارج، به عذاب مبتلا گردید. یا شدیدترین شقاوت و بدبختی انسان آن است که کافر باشد بر تطورشان الهی چنانکه میفرماید: ﴿كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ٢٩﴾[الرحمن: ۲٩]. «هر روزى او در کارى است» تکبر بورزد.
و منظور ازشان این است که این جهان بر حسب مقتضای حکمت الهی، اطوار و ادواری دارد، پس هرگاه یک دوری میآید، خداوند در هر آسمان نسبت به همان دور وحی میفرستد و ملائکه مناسب به آن انتظام و برنامهریزی مینمایند، و شریعت و مصلحتی برای آن مقرر میگردد، سپس به ملأاعلی الهام میشود تا برای اجرای آن دوره، در جهان تصمیم بگیرند.