هرگاه خداوند سنتش را اجرا نماید اسبابی را ترتیب میدهد که به مسببات منجر شوند:
اینها اصولی هستند که روی اینها احادیث زیادی را میتوان تخریج نمود، و ما در اینجا اغلب آنها را میخواهیم بیان نماییم:
از آن جمله یکی این که وقتی خداوند سنتی را از خود بگونهای اجرا بفرماید، به این ترتیب که اسبابی را ردیف میکند که منجر به مسبباتشان شوند تا مصلحت مورد نظر با حکمت بالغ و رحمت وافر او، نظم گیرد، این اقتضا میکند که تغییر خلق خدا از روی شرارت و ایجاد فساد موجب نفرت از سوی ملأاعلی قرار گرفته باشد، پس وقتی که خداوند انسان را بگونهای آفرید که مانند کرم از زمین پدید نیاید، و حکمتش خواست تا نوع او باقی بماند، بلکه افراد او در جهان گسترش یافته زیاد بشوند، در وجود آنها نیروی تناسل را به ودیعت گذاشت، و آنها را در طلب نسل ترغیب نمود و شهوت را بر آنها غالب قرار داد تا بدین شکل آن امری را که حکمت بالغش خواستار آن بود به پایه تکمیل برساند، پس وقتی خداوند پیامبرش ج را به این امر اطلاع داد و کلیه احوال را بر او منکشف گردانید این متقاضی آن شد تا از طیکردن این راه و از فروگذاشتن این تقاضا یا صرف نمودن آن در غیر محل خود جلوگیری کند. بنابر این، از آختهکردن و لواط شدیداً ممانعت نمود و عزل [۲۰]را ناگوار و مکروه قرار داد.
[۲۰] عزل: این که مرد هنگام عمل زناشویی خود را کنار بکشد و انزال منیش در خارج از رحم صورت گیرد تا زن حامله نگردد.