از حنیفیت خالص بقایایی نزد اهل جاهلیت وجود داشت:
و از ابواب عبادت، طهارت هم هست، و از همیشه غسل از جنابت بین آنها رواج داشته است، و همچنین ختنهکردن و بقیه خصال فطرت در میانشان معمول بودند، در تورات آمده است که: «خداوند ختنهکردن را علامتی بر حضرت ابراهیم و اولاد او قرار داد».
عمل وضو را مجوس، یهود و غیره، هم بجا میآورند، حکمای عرب نیز آن را بجا میآوردند.
و به نزد آنها نماز هم ترویج داشت، حضرت ابوذر س سه سال پیش از این که در محضر رسول خدا ج بیاید نماز میخواند، قس بن ساعده الأیادی نیز نماز میخواند، آنچه از نماز مجوسیان، یهودیان بقیه عرب محفوظ مانده بود افعالی تعظیمی بودند بویژه سجده و اقوالی از دعا و ذکر بودند.
زکات هم در نزد آنان وجود داشت، میهماننوازی، کمک به مسافر و درماندگان و صدقه به مساکین، برقرارنمودن روابط خوشیاوندی، کمک در پیشآمدها نیز در میان آنان رواج داشت، و به این مدح و ستایش میشدند، و میدانستند که کمال انسان و سعادت او در این امور قرار دارد، حضرت خدیجه در بار آن حضرت ج فرمود: «فَوَاللَّهِ لاَ يُخْزِيكَ اللَّهُ أَبَداً إِنَّكَ لَتَصْدُقُ الْحَدِيثَ وَتَصِلُ الرَّحِمَ وَتَحْمِلُ الْكَلَّ وَتَقْرِى الضَّيْفَ وَتُعِينُ عَلَى نَوَائِبِ الْحَقِّ» «قسم به خدا هرگز تو را خدا خوار نمیکند، زیرا تو سخنن را تصدیق میکنی و رحم را وصل میکنی و به محتاج کمک میکنی و مهمانان را نوازش میکنی و در حوادث حق را یاری میکنی»، و ابن الدغنه به حضرت صدیق اکبر س نیز چنین کلماتی بکار برد.
روزهگرفتن از صبح تا غروب نیز پیش آنها بود، قریش روز عاشورا را در جاهلیت روزه میگرفتند.
اعتکاف در مسجد نیز ترویج داشت، حضرت عمر در زمان جاهلیت اعتکاف شبی را در مسجد حرام بر خود نذر کرده بود، در این باره از رسول خدا ج استفتاء نمود، عاص بن وائل وصیت کرده بود که از طرف او اینقدر و آنقدر برده آزاد نمایند.
خلاصه این که اهل جاهلیت انواع و اقسام عبادت را بجا میآوردند، اما حج بیت الله و تعظیم شعایر آن و تعظیم ماههای محرم اموری بودند که وضعیت آنها روشن و احتیاج به بیان ندارد، انواعی از دعانوشتن و تعویذ داشتند، اما در آنها شرک داخل کرده بودند، روش آنها این بود که گاو و گوسفند را در حلق ذبح و شتر را در لبّه نحر کنند، حیوانها را خفه نمیکردند و همچنین شکمهای آنها را زنده پاره نمیکردند.
در ترک نجوم، و ترک غرور و خوض در امور طبیعی، بر روش حضرت ابراهیم ÷بودند، مگر این که بداهت به آن اجبار مینمود.
در شناسایی به امور آینده، بهترین چیز نزد آنان خواب یا بشارات انبیای †گذشته بودند، سپس در میان آنها کهانت، استقسام بالأزلام و مرغپرانی رواج داشت، ولی این را میدانستند که این امور در اصل دین، وجود نداشتهاند، همین است مقصود قول رسول خدا ج که وقتی مجسمههای حضرت ابراهیم ÷و حضرت اسماعیل ÷ را دید که ازلام در دستهایشان گذاشتهاند، فرمود: «لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّهُمَا لَمْ يَسْتَقْسِمَا قَطُّ» «به تحقیق میدانستند که آنها هرگز طلب نصیب نکردند».