طریقه اجتهاد این علماء:
حاصل روش آنها این است که به حدیث مسند و مرسل هردو تمسک میجستند، به اقوال صحابه و تابعین استدلال میکردند؛ زیرا میدانستند که اینها در اصل یا احادیث رسول خدا ج هستند که آنها را مختصر قرار داده موقوف درآوردهاند، چنانکه حضرت ابراهیم نخعی فرمود در حالی که این حدیث را روایت میکرد: «نهى رسول الله جعن المحاقلة والـمزابنة». «رسول الله ج از محالقه (فروش حبوبات در خوشه) و مزابنه (فروش خرمای روی درخت در برابر خرمای چیده شده بطور تخمین) منع نموده است» به او گفته شد: تو به جز این حدیث، حدیث دیگری از رسول خدا ج یاد نداری؟ گفت: چرا ولی میگویم: «قال عبدالله: قال علقمة أحب إلى».
و آن چنانکه از شعبی نسبت به حدیثی سؤال گردید که آیا این حدیث مرفوع است، گفت: خیر، نسبتدادن به آن بالاترین کس به غیر از پیامبر ج پیش من محبوبتر است؛ زیرا اگر در آن کم و کاست یا اضافی باشد به عهده کسانی باشد که پایینتر از رسول خدا ج هستند. یا استنباطی باشد که آنها از نص گرفتهاند یا اجتهادی باشد که به فکر انجام دادهاند، روش آنها در هر باب از بعدیها بهتر است، زیرا آنان به صواب نزدیکتر و از نظر زمان جلوتر و به اعتبار علم عالمتر میباشند؛ لذا عمل به آن متعین است مگر این که باهم اختلافی داشته باشند.