باب ۱۳: اسباب مجازات
بدون شک اسباب مجازات هرچند بسیار هستند، اما به دو اصل برمیگردند:
یکی این که: نفس به اعتبار نیروی ملکوتی خویش، نسبت به عمل یا پدیدهای که آن را بدست آورده است احساس نماید که آن مناسب و ملایم نیست، پس ندامت و حسرت و درد در او مجسم شود که بسا اوقات این وضعیت وقایعی را در حالت خواب یا بیداری برای او مجسم میسازد که تامل درد و توهین و تهدید میباشد و بسا نفسهاست که برای الهام مخالفت آماده و مستعد میشوند، سپس توسط ملایکه مخاطب قرار میگیرند که برای او ظاهر گردند مانند سایر علومی که برای او آماده میگردند، و به این اصل در این آیه اشاره شده است: ﴿بَلَىٰۚ مَن كَسَبَ سَيِّئَةٗ وَأَحَٰطَتۡ بِهِۦ خَطِيَٓٔتُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٨١﴾[البقرة: ۸۱]. «آری، هرکسی که بدی را کسب نماید و خطایا او را فرا گیرند اینها هستند دوزخی که همیشه در آن خواهند ماند».
دومی: توجه بهشت بهسوی آدمی است، پس در نزد ملائکه مقرب صورتها و اعمال و اخلاقی وجود دارند که برخی پسندیده و برخی دیگر ناپسند میباشند که از پروردگار خویش با جدیت میخواهند که بر اهل این هیئات و اخلاق و اعمال انعام بفرماید یا آنها را به عذاب مبتلا گرداند، پس دعای آنها اجابت میگردد و توجه آنها ملائکه مقرب بنی آدم را فرا میگیرد و صورت رضامندی یا نارضایتی بر آنها نازل میگردد. همچنان که سایر علوم نازل میشوند، پس وقایع دردناک با نیکیها، برای آنها مجسم میشود و ملائکه برای آنها تهدیدکننده یا رویگشاده ظاهر میگردند، و بسا اوقات نفس از نارضایی آنها متأثر میگردد، لذا وضعیت بیهوشی یا مریضی برای او عارض میگردد، بسا اوقات آن همت متأکدی که نزد آنهاست بر حوادث ضعیف مانند خاطره و غیره، نازل میگردد، سپس به ملایکه و انسانها الهام میگردد تا با آنها نیکی یا بدی انجام دهند، و بسا اوقات مشکلی از مشکلات او به صلاح یا فسادی محول میگردد و آثار خوشحالی یا عذاب بر او ظاهر میگردد.