منافع عالی:
و طرف بالاتر این تعریف، همان است که پادشاهان و اهالی رفاه کامل، روی آن قرار دارند، دانشمندان ملتها بهسوی آن روی میآورند، و روشهای مناسبی از آنجاها یاد میگیرند، و این همان است که ما به آن منافع ثانویه گفتیم.
وقتی که این منافع دوم به حد کمال برسد مستلزم منافع سومی قرار میگیرد، و این از آنجاست که وقتی بین آنها، داد و ستدها دایر میگرد، و حرص و آز، کینه و حسد، انکار و مطل، نفوذ میکند؛ این منجر میگردد که بین آنها اختلاف و درگیری پدید آید، و چنان افرادی در چنین جوامع پدید میآیند که خواهشات پست بر آنها غالب میآیند و یا سرشت آنها بر جرأت و جسارت بر قتل و غارت قرار میگیرد، و اینها باهم منافع مشترکی دارند که کسی به تنهایی نمیتواند ایجادش کند، یا برایش آسان نمیگردد یا نفسش به او اجازه نمیدهد، لذا مجبور میشوند که دولتی تشکیل دهند و پادشاهی مقرر نمایند تا که به عدل و انصاف قضاوت نموده سرِ دست نافرمانان را بگیرد و با اشرار و مجرمان مقاومت نماید، و از مردم مالیات و عوارض وصول کرده در آبادکردن شهر و روستاها بکوشند.