راه جداساختن، این است که به ذاتیات این اسامی باید نگریست:
و راه تمییز این است که باید به ذاتیات این اسامی نگریست که در سرقت یافته نمیشوند، و به وسیله آن فرق بین دو دسته حاصل میشود، و به ذاتیات سرقت باید نگریست که اهل عرف، آنها را از لفظ سرقت میفهمند، سپس سرقت را به وسیله امور معنوی که به وسیله آنها بتوان جدایی حاصل کرد را ضبط نمود تا معلوم و مشخص گردد، مثلاً:
قطع الطریق (راهزنی) و حرابۀ (جنگجویی) و غیره از اعتماد بر قدرت در برابر مظلومین خبر میدهند و نیز از برگزیدن زمان و مکانی چنین خبر میدهند که کمک به آنجا امکان نداشته باشد.
اختلاس از ربودن چیزی در چشم و نظر مردم خبر میدهد که همه مردم ببینند و بشنوند.
و خیانت از این خبر میدهد که جلوتر باهم شراکت و هماهنگی بین آنها بوده باشد.
حفظ التقاط از این خبر میدهد که چیزی به صورت غیر حرز یافته شود.
غصب از غلبه و تسلط نسبت به مظلوم خبر میدهد که به صورت علنی و با اعتماد بر قدرت و یا پندار این که پرونده به دادگاه نمیرود یا وضعیت بر کسی روشن نمیشود، و یا بنا به رشوه حق قضاوت و داوری انجام نخواهد گرفت.
بیپروایی در باره چیز حقیر و کوچکی گفته میشود که عرف به بذل و مواسات به آن رایج میباشد، مانند هیزم و آب.