خداوند، رسول تصحیحکنندهای مبعوث میفرماید:
و این باطل، بعضی از آن شرک آشکار و تحریف صریحی است که روی آن در هر صورت مؤاخذه میشود، و بعضی از آن شرک خفی و تحریف مخفی است که خداوند بر آنها مؤاخذه نمیفرماید تا وقتی که در میان آنان پیامبری مبعوث نفرماید، پس آن رسول حجّت را اقامه نموده پرده را برمیدارد، «لِيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيُهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ» «تا زنده گردد و کسی که با دلیل زنده میگردد و از بین برود کسی که با دلیل از بین میرود».
پس هرگاه در میان آنها رسولی مبعوث گردد هرچیز را بر اصلش برمیگرداند، پس نگاهی بر احکام شرعی دین قبلی میاندازد، هرآنچه از شعایر الله بدون آمیزش با شرک و از سنن عبادات و راههای منافع که روی قوانین دینی منطبق و باقی مانده باشند آنها را ابقا مینماید، و آنچه فروگذاشت شده رویش تأکید مینماید، و برای هرچیز ارکان و اسبابی آماده میسازد.
و تحریف و تهاون را از بین میبرد، و اعلام میدارد که اینها از دین نیستند...
و آنچه از احکام در آن روزها وابسته به مظان صلاح بوده و اکنون آن مظان بر حسب اختلاف عادات تغییر خوردهاند آنها را تغییر میدهد، زیرا هدف اصلی در مشروعیت احکام در نظر گرفتن مصلحت است که به مظان عنوان میگردند، بسا اوقات یک چیزی مظان مصلحت میباشد و پس از مدتی مظان باقی نمیماند، همچنان که علت اصلی تب فشار اخلاط میباشد که پزشک آن را مظنهای قرار داده تب را به آن منسوب میکند، مانند راهرفتن جلو خورشید، حرکتهای خستهکننده و خوردن فلان غذای نامناسب، و امکان دارد مظنه این چیزها زایل بگردد، پس مطابق به آن، حکم هم تغییر خواهد خورد.
و آنچه از اعمال و عادات که رویش اجماع ملأاعلی منعقد شده و علوم آنها بر آنها ثابت شده در قلوب آنان جایگزین شده است را اضافه مینماید.