خداوند به ملأاعلی الهام نمود که مظنات قایممقام اصول باشند:
باز وقتی که خداوند دروازۀ علم را بر ملأاعلی گشود و به آنها الهام نمود که مظنات قایممقام اصول هستند و مظنات صورت و مثال آنها میباشند و نمیتوان قوم و ملت را بدون اینها مکلف گردانید، در بهشت اجماعی بر این منعقد گردید این مظنات به منزله لفظ هستند به نسبت حقیقت موضوع له آنها، و صورت ذهنی هستند به نسبت حقیقت خارجی که از آنها گرفته شدهاند و صورت تصویر هستند به نسبت کسی که نقاشی کرده تا ظاهر شوند و تصویری خطی هستند به نسبت الفاظ موضوع له؛ زیرا وقتی در هریکی از اینها بین الدال و مدلول علاقه قوی شده تلازم بدست بیاید و یکدیگر را به آغوش بکشند در هر مکان از اماکن ثابت میگردد که این همان است، سپس صورت این علم و یا حقیقت آن در مدرکات بنی آدم چه عرب و چه عجم نازل گردیده روی آن اتفاق نمودند، پس هیچ یکی را نمیبینی مگر این که در نفس او شعبهای از آن مخفی است، و بسا اوقات ما آن را وجود شهبی برای مدلولش مینامیم، و بسا اوقات برای این وجود آثار عجیب و غریبی میباشد که بر جستجوگر مخفی نخواهند ماند، و گاهی در شرایع بعضی از این چیزها ملاحظه گردیدهاند. بنابراین، صدقه چرک متصدق قرار گرفت و قباحت عمل در اجرت سرایت نمود.