علم به غیبیات، انسان را بر دو پایه قرار میدهد:
و آنچه برای انسان از خصوصیات آن ذات متعال، منتقل میشود علم به غیبیات آن را بر دو قسم تقسیم میکند: یکی آن که به فکر و اندیشه و ترتیب مقدمات یا حدس و یا خواب و یا الهام حاصل میگردد. دوم علم ذاتی که مقتضای ذات عالم است و از کسی دیگر آن را دریافت نمیکند و به کسب آن نمیپردازد.
همچنین تأثیر، تدبیر و تسخیر، هر لفظی را بکار بگیرید آن دو درجه را دارد: یکی به معنی مباشرت، استعمال جوارح و نیروها، کمکگرفتن از کیفیات طبیعی مانند حرارت، سردی و امثال آنها از آنچه نفس، خود را برای آن آماده میبیند، چه آمادگی قریب و چه آمادگی بعید. دوم معنی تکوین (ایجا شدن) بدون کیفیات جسمانی و بدون مباشرت چیزی، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ٨٢﴾[یس: ۸۲]. «جز این نیست که فرمانش- چون [آفریدن] چیزى را بخواهد [این است] که به او گوید: موجود شو. پس بى درنگ موجود مىشود»