بعضی احادیث به تابعین نرسیده بودند و امام شافعی به آنها تمسک جست:
از آن جمله این که: بعضی احادیث به آن دسته از مجتهدین که مرجع فتوا قرار گرفته بودند نرسیده بود، آنان به رأی خویش اجتهاد نمودند یا به عمومات اتباع نمودند یا به صحابی اقتدا کردند که جلوتر گذشته است، و مطابق به آن فتوی دادهاند، سپس در طبقه سوم بعد از این، آن احادیث ظاهر گشتند، پس بر آن عمل نکردند، زیرا پنداشتند که آنها مخالف به عمل اهل شهر آنان و مخالف به روشی هستند که همه اهل شهر بر آن اتفاق دارند، و این چیز در حدیث قدح میآورد و علت سقوط آن قرار میگیرد، یا در طبقه سوم ظاهر نشدند، بلکه بعد از این ظاهر شدند هنگامی که محدثین با دقت در جمع آوری طرق احادیث قرار گرفتند و به گوشه و کنار جهان مسافرت کردند و نسبت به حاملان علم بحث و بررسی نمودند، پس بسیاری از چنین احادیث ظاهر شد که به جز یک یا دو صحابی کسی دیگر آن را روایت نکرده است، و همچنین از او یا از آن دو نفر به جز یک یا دو، کسی دیگر آن را روایت ننموده است، پس اینگونه احادیث بر اهل فقه مخفی ماندند.
و در زمان حفاظ و جامعین احادیث ظاهر گشتند، مثلاً آنها را اهل بصره روایت و اهالی شهرهای دیگر از آنها آگهی نداشتهاند، پس امام شافعی بیان نمود که شان علمای صحابه و تابعین همیشه چنین بوده است که در هر مسئلهای به جستجوی حدیث پرداختهاند، هرگاه به حدیثی دست نیافتهاند، به نوع دیگر از استدلال متمسک گردیدهاند، سپس وقتی که حدیث برای آنان ظاهر شده از اجتهاد خویش بهسوی حدیث برگشتهاند، پس وقتی که وضعیت از این قرار است عدم تمسک آنان به حدیث، قدحی در حدیث قرار نمیگیرد، مگر این که علت قادحه بیان نمایند.