انسان هرگاه نفس را سرکوب نماید از جهت تنزیه به ذات میرسد:
هرگاه انسان جهت مغلوبساختن نفس و زدودن رذایل آن زحمت بکشد عمل او در عالم مثال صورت مقدسی بخود میگیرد، برخی از هوشیاران عارف، به این صورت پی میبرند، پس از غیب به او در علمش امداد میرسد، پس او به ذات از جهت تنزیه میرسد، و همین است معنی قول رسول خدا ج که میفرماید: «الصَّوْمُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ» و بسا اوقات انسان به اعتبار مستغرق شدنش در امرار معاش و پراگندگی حواسش به آنچه از خارج برایش پیش میآید به ضرر خویش پی میبرد و تنها فارغ شدن برای عبادت در مسجد برایش مفید ثابت میشود، اما ادامهدادن آن برایش امکان پذیر نمیباشد، لذا طبق مقوله معروف: «مَا لاَ يُدْرَكُ جُلُّهُ لاَ يُتْرَكُ كُلُّهُ» که اگر کلش گیر نمیآید نباید کلش را ترک داد. فرصتهایی از آن بدست میآورد و در آن به اعتکاف مینشیند، کسی دیگر آمده این چیز را از مخبر صادق درمییابد و از ته دل میپذیرد، عامی محض که به چنین چیزها سر در نمیبرد بسا اوقات روزه میگیرد، ولی نمیتواند زبانش را بدون اعتکاف کنترل کند، و بسا اوقات میخواهدکه در پی شب قدر قرار گرفته در آن خود را به ملایکه پیوند دهد و آن بدون اعتکاف برایش ممکن نباشد، و معنی شب قدر خواهد آمد، والله أعلم.