وقتی رسول خدا وجهی را از آیهای میفهمید حق داشت به آن وجه حکم کند:
از آن جمله این که وقتی رسول خدا ج از آیهای وجه آوردن کلام را درمییافت، اگرچه دیگران در اثر مخفی بودن مأخذ و تزاحم احتمالات، آن را نمیفهمیدند، حق داشت موافق به فهم خویش حکم صادر بفرماید، مانند قول خداوند: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ۱۵۸]. «بدرستی که صفاء مروه از شعائر خدایند».
رسول خدا ج از آن دریافت که تقدیم صفا بر مروه به خاطر بیان موافقت، به مشروعیت آن است همچنان که گاهی تقدیم به خاطر موافقت با سؤال و غیره میباشد، لذا فرمود: «ابْدَءُوا بِمَا بَدَأَ اللَّهُ بِهِ». «در طواف شروع کنید به آنچه خداوند به آن شروع کرده» و مانند قول خداوند: ﴿لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ﴾[فصلت: ۳٧]. «برای خورشید و ماه سجده نکنید و تنها برای خدایی که شما را خلق کرده است سجده کنید» و قول خداوندی: ﴿فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِينَ٧٦﴾[الأنعام: ٧۶]. «هنگامی که غروب کرد فرمود: من غروبکنندگان را دوست ندارم».
از این دو آیه آن حضرت ج چنین فهمید که به هنگام کسوف و خسوف، عبادت بجا آوردن، مستحب است، و مانند قول خدا: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ﴾[البقرة: ۱۱۵]. «مشرق و مغرب از آن خداست».
که از این آیه فهمید، استقبال قبله چنان فرضی است که احتمال دارد به هنگام عذر ساقط بگردد، پس احکامی را استخراج نمود تا کسی که به هنگام تاریکی جستجو نموده به یک جهتی اشتباهاً استقبال نماید، نماز بخواند و همچنین کسی که بر سواری به غیر استقبال کعبه در بیابان نماز نفل بخواند نمازشان صحیح است.