حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

از ابواب ایمان

از ابواب ایمان

باید دانست که چون رسول خدا ج همه جهانیان مبعوث شده تا دین خود را بر همه ادیان غالب بگرداند، ولو این که به عزت عزیزی یا ذلت ذلیلی تمام بشود، لذا نسبت به دین او مردم به چند گروه منقسم شدند، لذا لازم است که متدینین به دین اسلام از دیگران ممتاز گردند، باز آنان که به هدایت الهی که به خاطر آن رسول خدا ج مبعوث شده هدایت یافته‌اند از آنان که انشراح قلبی به ایمان ندارند جدا قرار گیرند. بنابراین، ایمان بر دو قسم است:

یکی: آن ایمانی که احکام ظاهری دنیا به آن بستگی دارند از قبیل مصون‌ماندن مال و جان، و این قسم از ایمان را به چند امور ظاهری در انقیاد منضبط کرده‌اند، چنانکه رسول خدا ج فرموده است: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَيُقِيمُوا الصَّلاَةَ، وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ عَصَمُوا مِنِّى دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلاَّ بِحَقِّ الإِسْلاَمِ وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ». «امر شدم تا به مردم بجنگم تا بگویند: لا اله الا الله محمد رسول الله و نماز را برپا دارند و زکات را ادا نمایند، و هرگاه این‌ها را انجام دادند مال و جان خود را از من در امان قرار دادند، مگر به حق اسلام و حسبا‌شان با خداست». و نیز فرمود: «هر کسی نماز ما را بخواند و به قبله ما روی بیاورد و ذبیحه ما را بخورد او مسلمان به حساب می‌آید که خدا و رسول او عهده‌دار او هستند، لذا عهده خدا را نشکنید» و نیز فرمود: «قلت مِنْ أَصْلِ الإِيمَانِ الْكَفُّ عَمَّنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ لاَ نُكَفِّرُهُ بِذَنْبٍ وَلاَ نُخْرِجُهُ مِنَ الإِسْلاَمِ بِعَمَلٍ». «از خاصیت ایمان خودداری از کسی است که لا إله إلا الله را بگوید که ما او را به ارتکاب گناهی تکفیر نکنیم و به عملی او را از اسلام خارج قرار ندهیم».

دوم: ایمانی که احکام آخرت از قبیل نجات و پیروزی به درجات به او وابسته هستند، و آن شامل اعتقاد بحق، اعمال پسندیده و ملکه فاضله است، و این نوع ایمان اضافه و کم می‌باشد، این سنت الهی است که هریکی از این‌ها را ایمان می‌نامد، تا هشدار درستی باشد بر جزء جزءشدن ایمان، و همین است منظور از این حدیث که می‌فرماید: «لاَ إِيمَانَ لِمَنْ لاَ أَمَانَةَ لَهُ وَلاَ دِينَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ». «که کسی که امانت ندارد ایمانی ندارد و کسی که عهدی ندارد دینی ندارد» و نیز فرمود: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِهِ». «مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او سالم بمانند» این نوع ایمان مانند درختی است که به تنه، شاخ‌ها، برگ‌ها و میوهایش همه درخت گفته می‌شود، پس اگر شاخی از آن قطع بشود، برگهایش بریزند، میوهایش بیفتند به آن درخت ناقص می‌گویند، و اگر تنه‌اش از ریشه کنده شود از بین می‌رود، و همین است منظور قوله تعالی که فرمود: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ[الأنفال: ۲]. «ایمان ‌داران کسانی هستند که هرگاه خدا یاد شود دل‌هایشان بترسند».