اگر مرتکب کبیره قبل از توبه بمیرد:
مردم در باره کبایر از کسی که بدون توبه بمیرد اختلاف کردهاند که آیا جایز است که خداوند او را مورد عفو قرار دهد یا خیر، هر گروهی دلایلی از کتاب و سنت ارائه نمودهاند، اما حل اختلاف به نظر من این است که افعال خداوند به دو گونهاند:
یکی آن که موافق به عادت مستمره جاری باشد، دوم آن که به صورت خارق العاده پیش آید، قضایایی که مردم در باره آنها صحبت میکنند دارای دو جهت میباشند: یکی در باره عادت، دوم مطلق، و شرط وقوع تناقض اتحاد جهت است، همچنان که اهل منطق در قضایای موجهه مقرر نمودهاند، و گاهی جهت، محذوف میباشد آنگاه اتباع قراین لازم است پس این گفتار ما: «كل من تناول السمّ مات» که هر کسی سم بخورد به این معنی است که موافق به عادت مستمره میمیرد و این گفتار ما: «ليس كل من تناول السمّ مات» چنین نیست که هر کس سم تناول بکند بمیرد، یعنی به حسب خرق العاده، پس بین این دو گفتار تناقض نیست، و همچنان که خداوند در این جهان افعالی دارد خارق العاده و افعالی دارد که موافق به عادت جاری میباشند.
همچنین در معاد هم افعالی خارق العاده دارد و افعالی عادی دارد، اما عادت دائمی، عاصی اگر بمیرد و توبه نکند زمانی طویل معاقبه میگردد، و گاهی این عادت از بین میرود، یعنی معاقبه نمیگردد، و همچنین است حقوق العباد، اما برای همیشه، ماندن صاحب کبیره در جهنم درست نیست، و حکمت متقاضی این نیست که با صاحب کبیره روشی بکار برده شود که با کافر بکار میرود، والله أعلم.