۱۱- معینکردن کارهای نیک تا آسان گردند:
و یکی آن که شارع به انواع برّ از قبیل وضوء، غسل، نماز، زکات، روزه، حج و غیره دستور داده و آنها را به رای مردم وا نگذاشته است، بلکه با بیان ارکان، شرایط، آداب و امثال آنها، آنها را منضبط نموده است، ولی باز هم این ارکان و شرایط را کلاً با ضابطه بیان نفرموده، بلکه آنها را وابسته به رای مردم قرار داده است که از همین الفاظ چه میفهمند و در آن باب چه عرف و عادتی بکار میبرند.
مانند آن که بیان فرمود که نمازی بدون فاتحة الکتاب وجود ندارد، ولی مخارج حروف فاتحة الکتاب را که خواندن فاتحه موقوف بر آنهاست بیان ننمود، تشدید، حرکات و سکنات آنها را بیان نکرد.
و بیان فرمود که: استقبال قبله شرط نماز است، ولی قانون و ضابطهای بیان نداشت که به وسیله آن با استقبال قبله آشنا گردند.
و نصاب زکات را بیان فرمود که دویست درهم است، اما بیان نفرمود که وزن درهم چیست، و هرگاه از امثال اینها سؤال میشد بیش از آنچه در نزد آنها بود بیان نمیفرمود، و چنین چیزی بیان نمیکرد که آن را در عرف و عادت نداشته باشند، پس در باره مسئله هلال ماه رمضان فرمود: «فإذا غُمَّ عليكم فأكملوا عدة شعبان ثلاثين» «اگر ابر جلو ماه را گرفت پس ماه شعبان را با ۳۰ روز کامل کنید» و در باره آب بیابان که مورد استفاده حیوانات میبود فرمود: «إذَا بَلَغَ الْمَاءُ قُلَّتَيْنِ لَمْ يَحْمِلْ الْخَبَثَ». «وقتی که آب به قلتین رسید کثیف نمیشود» و اصلش در عادات آنها وجود داشت چنانکه قبلاً بیان کردیم.
رازش این است که هرچیزی از اعمال نیک را نمیتوان بیان کرد، مگر به وسیله حقایقی که در ظهور و خفا مثل آن باشند، پس آن هم نیازمند بیان دیگری میباشد و همینطور، حال آن که این حرج و سختی بزرگ است، از این جهت که هر نوع وقتگذاری برای آنها یک گونه سختی به حساب میآید، پس هرگاه وقت گذاریها زیاد باشند مجال و میدان کاملاً تنگ میگردد، زیرا شرع هرکس را چه دور و چه نزدیک به آن مکلف میگرداند، و در حفظ این حدود با تفصیلش حرج شدیدی لازم میآید، و نیز اگر مردم به برپا کردن آنچه که نیکی را منضبط میکند زیاد توجه کند، به فواید نیکی پی نخواهند برد و از روح آن نا آگاه خواهند ماند، همچنان که در بسیاری از مجودین مشاهده مینمایید که بنا به اشتغال در الفاظ به معانی قرآن متوجه نمیشوند، پس موافقتر به مصلحت این است که بعد از بیان اصل ظابطه این امور به رأی خود آنها سپرد گردند، والله أعلم.