حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

خبر پیامبر صبرای عمر سکه در قبر با وی چه معامله‏ای صورت خواهد گرفت

خبر پیامبر صبرای عمر سکه در قبر با وی چه معامله‏ای صورت خواهد گرفت

ابن ابی داود در البعث، ابوالشیخ در السنه، حاکم در الکنی، بیهقی در کتاب عذاب القبر، اصبهانی در الحجة و غیر ایشان از عمر سروایت نموده‏اند که گفت: رسول خداصبه من گفت: «ای عمر، وقتی در چهار گز بر دو گز زمین قرار داشته باشی، و منکر و نکیر را ببینی چه حال پیدا می‏کنی؟» گفتم: ای رسول خدا، منکر و نکیر چیست؟ گفت: «فرشته‏های قبر، قبر را با دندان‏های پیشین می‏شکافند، بر موهایشان قدم می‏گذارند، صداهایشان مثل رعد بلند و شدید است، چشم‏هایشان چون برق برنده است و همراه‌شان گرزی است که اگر اهل منی بر آن جمع شوند، توانایی بلند کردن آن را ندارند، و آن برای‌شان از این عصایم - و در دست رسول خدا صعصائی بود که حرکتش می‏داد - سبک‏تر است و تو را امتحان می‏کنند، اگر از جواب عاجز آمدی با پیچیدی تو را به آن ضربه‏ای می‏زنند که بر اثر آن خاکستر می‏گردی». گفتم: ای رسول خدا، و من بر همین حالتم می‏باشم، گفت: «آری» عمر افزود: بنابراین کفایت هردوی‌شان را می‏کنم [۱۵۰]. این چنین در الکنز (۱۲۱/۸) آمده است.

و سعیدبن منصور مانند این را روایت نموده است، و عبدالواحد مقدسی در کتابش التبصیر افزوده، و گفته است: «سوگند به ذاتی که مرا به حق نبی مبعوث نموده، جبریل به من خبر داد، که آن دو نزد تو می‏آیند و از تو سئوال می‏نمایند، و تو می‏گویی: خداوند پروردگار من است، پروردگار شما کیست؟ و محمد نبی‏ام است، نبی شما کیست؟ و اسلام دینم است، و دین شما چیست؟ می‏گویند: واعجبا!! نمی‏دانیم: ما به‌سوی تو فرستاده شده‏ایم، یا تو به‌سوی ما فرستاده شده‏ای» [۱۵۱]. چنان که در الریاض النضره (۳۴/۲) آمده است.

[۱۵۰] ضعیف. حارث ابن اسامة در مسند خود و دیلمی در فردوس الاخبار آن را یاد کرده (۴۹۱۴) ابن حجر در المطالب العالیة (۴/ ۳۶۳) می گوید: با وجود مرسل بودن رجال آن ثقه هستند. [۱۵۱] منکر است. بیهقی (۱۱۶-۱۱۸) در کبری. حارث ابن اسامة در مسند خود (۵۸۱) در سند آن جهالت ابی شمر وجود دارد.