حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

مذاکره و گفت و شنود عمر و ابن عباس بدرباره آیه‏ای و در مورد علی س

مذاکره و گفت و شنود عمر و ابن عباس بدرباره آیه‏ای و در مورد علی س

زبیر بن بکار در الموفقیات از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: از عمربن خطاب سدرباره قول خداوند پرسیدم:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَسۡ‍َٔلُواْ عَنۡ أَشۡيَآءَ إِن تُبۡدَ لَكُمۡ تَسُؤۡكُمۡ[المائدة: ۱۰۱].

ترجمه: «ای مؤمنان از چیزهایی سئوال مکنید که اگر برای‌تان آشکار شود شما را غمگین سازد».

گفت: مردانی از مهاجرین بودند، که در نسب‏هایشان چیزی بود، بنابراین روزی گفتند: به خدا سوگند، دوست داریم، که خداوند درباره نسب ما قرآن نازل کند، آن گاه خداوند آنچه را نازل نمود، که تلاوت نمودی، بعد از آن به من گفت: این صاحب‌تان - یعنی علی بن ابی طالب س- اگر متولی [خلافت] شود زهد پیشه کند، ولی از عجب وی به نفس خودش می‏ترسم که وی را ببرد، گفتم: ای امیرالمؤمنین، صاحب ما کسی است که قسم به خدا خودت او را دانسته‏ای!! چه می‏گویی: وی نه تغییر نموده و نه تبدیلی در خود آورده و نه رسول خدا صرا در روزهای صحبتش خشمگین ساخته است؟ گفت: و نه دختر ابوجهل که وی می‏خواست او را بالای فاطمه خواستگاری نماید؟ [۵۰۳]گفتم: خداوند درباره معصیت آدم ÷گفته:

﴿وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا[طه: ۱۱۵].

ترجمه: «و برایش عزمی نیافتیم».

صاحب ما نیز خشمگین ساختن رسول خدا صرا اراده ننموده بود، ولیکن خیال و اندیشه‌هایی هستند که هیچ کس توانایی دفع آنان را از نفس خود ندارد، و بسا اوقات این امر از فقیه در دین خدا و عالم به امر خدا نیز سر می‏زند، ولی وقتی بر آن تنبیه شود بر می‏گردد و رجوع می‏کند، گفت: ای ابن عباس: کسی گمان کند، که وی وارد بحرهای شما می‏شود و در آن همراه‌تان فرو می‏رود، و به قعر و ژرفنای آن می‏رسد، بدون تردید یک عمل ناشدنی را پنداشته است. این چنین در المنتخب (۲۲۹/۵) آمده است.

[۵۰۳] علی سدختر ابوجهل را خواستگاری نمود، و از این فاطمه لخبر شد، و نزد رسول خدا صآمد و گفت: قومت می‏پندارند که تو برای دخترانت خشمگین نمی‏شوی، و علی دختر ابوجهل را نکاح می‏کند، آن گاه رسول خدا صبرخاست و گفت: «فاطمه پاره‏ای از من است، و من بد می‏برم که برایش بدی برسد، به خدا سوگند، دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا نزد یک مرد جمع نمی‏شوند»، بنابراین علی خواستگاری وی را گذاشت. به نقل از بخاری.