سفر عقبه بن عامر بهسوی مسلمه بن مخلد و سفر صحابیی دیگری بهسوی فضاله بن عبید
طبرانی از مکحول روایت نموده که: عقبه بن عامر نزد مسلمه بن مخلد آمد، و در میان او و دربان درگیری پیدا شد، بنابرا آن مسلمه صدایش را شنید و به وی اجازه داد، عقبه گفت: من به زیارت تو نیآمدهام، بلکه به خاطر ضرورت و کاری نزدت آمدهام، آیا روزی را به یاد داری که رسول خدا صفرمود: «کسی که بدیی را از برادرش دانست و آن را پوشانید، خداوند روز قیامت بر وی میپوشاند؟». گفت: آری، افزود: من به خاطر این آمدهام [۴۶۳]. هیثمی (۱۳۴/۱) میگوید: این را طبرانی در الکبیر این چنین روایت نموده است، و در الأوسط از محمدبن سیرین روایت نموده، که گفت: عقبه بن عامر بیرون گردید... و آن را به اختصار ذکر کرده، و رجال الکبیر رجال صحیحاند. و ابوداود از طریق عبداللَّه بن بریده روایت نموده که: مردی از اصحاب به خاطر حدیثی بهسوی فضاله بن عبید سکه در مصر قرار داشت سفر نمود. این چنین در فتح الباری (۱۲۸/۱) آمده است. و دارمی (ص۵۵) از طریق عبداللَّه مثل این را روایت نموده، و بعد از این قولش که وی در مصر قرار داشت افزوده: او در حالی نزدش رسید، که وی یکی از شترانش را علف میداد، گفت: خوش آمدی، صحابی گفت: من به زیارت تو نیآمدهام، ولی من و تو حدیثی را از رسول خدا صشنیدیم، امیدواریم که علمی از آن نزدت باشد، گفت: آن کدام است؟ پاسخ داد: این و این [۴۶۴].
[۴۶۳] صحیح لغیره. طبرانی (۱۷/ ۳۴۹/ ۴۴۰) احمد (۴/ ۱۰۴) منذری می گوید: رجال آن رجال صحیحاند و به مانند آن هیثمی (۱/ ۱۳۴) می گوید. آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۲۳۳۶) صحیح لغیره دانسته است. [۴۶۴] دارمی در المقدمة (۵۷۱).