حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

اندرز و موعظه عبداللَّه بن مسعود س

اندرز و موعظه عبداللَّه بن مسعود س

ابن عساکر از ابن مسعود سروایت نموده که: مردمانی از اهل کوفه نزدش آمدند، او به آن‏ها سلام داد و به ترس خدا دستورشان داد، و ارشاد فرمود که در قرآن اختلاف نکنند، و در آن منازعه ننمایند، چون قرآن مختلف نمی‏شود و فراموش نمیگردد، و نظر به کثرت تداول و داد و گرفت نابود نمی‏شود، آیا نمی‏بینید که حدود و فرائض شریعت اسلام و امر خداوند درآن یکی است؟ و اگر یکی از دو آیت به چیزی امر می‏کرد و دیگرش از آن نهی می‏نمود، در آن صورت اختلاف بود، ولی قرآن همه آن را جمع نموده است، و من امیدوارم فقه و علمی در میان شما فراهم آمده باشد، که از بهترین فقه و علم موجود در میان مردم باشد، و اگر احدی را بدانم که وی به آنچه بر محمد صنازل شده عالم‏تر است، و شتر می‏تواند مرا به او برساند، حتماً به سویش حرکت می‏کنم، تا علمی بر علمم بیفزایم، من دانستم که قرآن در هر سال یکبار برای رسول خدا صعرضه می‏شد، و در سالی که وفات نمود، دوبار به او عرضه گردید، من وقتی که برای او می‏خواندم، برایم خبر می‏داد که نیکو می‏خوانم، کسی که به قرائت من بخواند، باید از آن روی نگرداند و آن را ترک نکند، و کسی که بر هر یکی از این لهجه‏ها خواند، باید از آن اعراض نکند و آن را رها نکند، چون کسی که از حرفی از آن انکار نماید، از همه‏اش انکار نموده است. این چنین در الکنز (۲۳۲/۱) آمده است. و امام احمد (۴۵۰/۱) این را از مردی از همدان از اصحاب عبداللَّه روایت نموده است، که گفت: هنگامی که عبداللَّه خواست به مدینه بیاید، یارانش را جمع نمود و گفت: به خدا سوگند، من امیدوارم که امروز دین، فقه و علم به قرآن در میان شما، در بهترین حالتی قرار داشته باشد، که در میان لشکر مسلمانان متصور است... و حدیث را به طول آن ذکر نموده، و در روایت وی آمده: این قرآن نه مختلف می‏شود، و نه براثر کثرت تداول وداد و گرفت کهنه و حقیر می‏گردد [۵۳۶]. این را طبرانی نیز روایت کرده است. هیثمی (۱۵۳/۷) می‏گوید: در این کسی آمده، که از وی نام برده نشده، و بقیه رجال آن رجال صحیح‌اند. و ابونعیم در الحلیه (۱۳۰/۱) از ابن مسعود روایت نموده، که گفت: برای حامل قرآن شایسته است، که به شبش در حالی که مردمان در خواب‌اند، و به روزش در حالی که مردمان می‏خورند، و به اندوهش درحالی که مردمان خوش می‏شوند، و به گریه‏اش در حالی که مردم می‏خندند، و به خاموشی اش در حالی که مردم با همدیگر مزاح و صحبت می‏کنند، و به خشوعش در حالی که مردم تکبر می‏نمایند شناخته شود، و برای حامل قرآن شایسته است که گریان و اندوهگین با حکمت و بردبار عالم و خاموش باشد و بررسی حامل قرآن شایسته نیست که خشک و غافل، فریاد کننده و غوغاگر و زود غضب شونده باشد. و نزد وی هم چنان از وی روایت است که گفت: اگر توانستی که طرف صحبت و مخاطب باشی، وقتی از خداوند شنیدی که می‏گوید: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، گوشت را بدان فرا بده، چون وی یا به خیری امر می‏کند و یا از شری منع می‏نماید.

[۵۳۶] ضعیف. احمد (۱/ ۴۰۵) در سند آن ناشناخته هایی هستند. نگا: المجمع (۷/ ۱۵۳).