اندرز و موعظه ابوموسی اشعری س
ابونعیم در الحلیه (۲۵۷/۱) از ابوکنانه از ابوموسی روایت نموده که: وی آنانی را که قرآن را حفظ نموده بودند جمع کرد، و متوجه شد که تعدادشان به سیصد تن میرسد، وی عظمت و بزرگی قرآن را بیان داشته و گفت: این قرآن برایتان اجرهم میباشد و گناه هم میباشد قرآن را پیروی کنید و قرآن شما را دنبال نکند، چون کسی که قرآن را پیروی نماید، وی را در باغچه جنت پایین مینماید، و کسی را که قرآن دنبال نماید، او را از عقبش میراند و در آتش میاندازد. و نزد وی همچنان از ابواسود دیلی (از پدرش) روایت است که گفت: ابوموسی قاریان را جمع نمود، و گفت: جز حافظ قرآن را برای ورود نزدم اجازه ندهید، میگوید: در حدود سیصد تن نزدش وارد شدیم، وی برای ما وعظ نمود و گفت: شما قاریان اهل این سرزمین اید، چنین نشود که درازی زمان روی شما اثر بگذارد، و قلبهایتان سخت گردد، چنان که قلبهای اهل کتاب سخت شده بود، بعد از آن گفت: برای ما سورهای نازل شد، که آن را در درازی و تشدید به برائت تشبیه میدادیم، من آیه را از آن حفظ نمودم: اگر برای فرزند آدم، دو وادی از طلا باشد، در طلب وادی سومی در ضمن آنها میباشد، و شکم ابن آدم را جز خاک چیزی نمیتواند پُر کند [۵۳۲]، سوره دیگری نازل شد، که ما آن را به مسبحات [۵۳۳]تشبیه میدادیم، اولش چنین بود: سبح لله، من آیهای را از آن حفظ نمودم:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢﴾[الصف: ۲].
ترجمه: «ای مؤمنان! آنچه را به آن عمل نمیکنید چرا میگویید؟».
«فَتُكْتَبُ شَهَادَةٌ فِي أَعْنَاقِكُمْ، ثُمَّ تُسْأَلُونَ عَنْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۵۳۴]. «شهادتی بر گردنهایتان نوشته میشود، و باز از آن در روز قیامت پرسیده میشوید» [۵۳۵].
[۵۳۲] این از منسوخ قرآن است. [۵۳۳] یعنی سوره هایی که شروعشان به «سبح لله» و یا لفظ مشابه به آن شده است. [۵۳۴] این جزء دوم آیت نیز از قرآن منسوخ است. [۵۳۵] صحیح. دارمی (۳۳۲۸) به مانند آن.