قصه پیامبر صبا آنانی که نشستند و در مسجد ذکر خداوند را مینمودند
مسلم از ابوسعید خدری سروایت نموده است، که گفت: معاویه سبهسوی حلقهای در مسجد بیرون رفت و گفت: چه شما را نشانیده است؟ گفتند: نشستهایم خداوند را یاد میکنیم، گفت: شما را به خدا سوگند، آیا شما فقط به خاطر ذکر نشستهاید! گفتند: بلی فقط به خاطر ذکر نشستهایم، گفت: من شما را به سبب تهمتی سوگند ندادم، هیچ کس نزد رسول خدا صمنزلت مرا نداشت، که از من کمتر از وی حدیث روایت کند [۲۲۶]، رسول خدا صبر حلقهای از یارانش وارد شد و گفت: «چه شما را نشانیده است؟» گفتند: نشستهایم، خداوند را یاد میکنیم، و او را بر هدایتمان به اسلام و احسان و منتش بر ما میستاییم، گفت: «شما را به خدا سوگند میدهم، که شما فقط به خاطر ذکر نشستهاید؟» گفتند: به خدا سوگند، که فقط به خاطر ذکر نشستهایم، فرمود: «من شما را به سب هیچ تهمتی بر شما سوگند ندادم، ولی جبریل نزدم آمد و به من خبر داد، که خداوند به شما بر ملائک افتخار میکند» [۲۲۷]. این چنین در ریاض الصالحین (ص۵۱۶) آمده، و این را هم چنین ترمذی و نسائی، چنانکه در جمع الفوائد (۱۲۹/۲) آمده، روایت کردهاند.
[۲۲۶] یعنی کسانی که چون من نزد رسول خدا صدر منزل خوبی قرار داشتند، از وی احادیث زیادی روایت میکنند، و من در ضمن داشتن آن درجه و منزلت از همهشان کمتر حدیث روایت میکنم. م. [۲۲۷] مسلم (۲۷۰۱) ترمذی (۳۳۸۰) احمد (۴/ ۹۲) نسائی (۸/ ۲۴۶).