دعای معاذ و بلال ب
ابونعیم در الحلیه (۲۳۳/۱) از ثوره بن یزید روایت نموده، که گفت: معاذبن جبل وقتی از طرف شب تهجد به جای میآورد، میگفت: «اللَّهُمَّ قَدْ نَامَتِ الْعُيُونُ، وَغَارَتِ النُّجُومُ، وَأَنْتَ حَيٌّ قَيُّومٌ، اللَّهُمَّ طَلَبِي لِلْجَنَّةِ بَطِئٌ، وَهَرَبِي مِنَ النَّارِ ضَعِيفٌ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ هُدًى تَرُدُّهُ إِلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ». ترجمه: «بار خدایا، چشمها خوابیدهاند، ستارهها ناپدید شدهاند، و تو زنده و قیوم هستی، بار خدایا، کوشش و طلبم برای جنت سست است، و فرارم از آتش ضعیف است. بار خدایا، برایم نزدت هدایتی بگردان [۹۶۶]که آن را روز قیامت برایم برگردانی و تو وعدهات را خلاف نمینمایی» [۹۶۷]. این را طبرانی روایت نموده، و اسناد آن منقطع است، چنانکه هیثمی (۱۸۵/۱۰) گفته است. ابن اسحاق از طریق عروه از زنی از بنی نجار روایت نموده، که گفت: خانهام از بلندترین خانهها در اطراف مسجد بود، و بلال ساز فراز آن هر بامداد برای فجر اذان میداد، سحرگاهان میآمد و در خانه مینشست و انتظار فجر را میکشید، وقتی آن را میدید قامتش را راست مینمود و بعد از آن میگفت: «اللَّهُمَّ أَحْمَدُكَ وَأَسْتَعِينُكَ عَلَى قُرَيْشٍ أَنْ يُقِيمُوا دِينَكَ». ترجمه: «بار خدایا، من تو را میستایم و از تو برای قریش مدد میطلبم که دینت را برپا دارند». میافزاید: بعد از آن اذان میداد، میگوید: به خدا سوگند، من وی را به یاد ندارم که شبی آن کلمات را ترک نموده باشد [۹۶۸]. ابوداود این را به نقل از وی به تنهاییش روایت کرده است. این چنین در البدایه (۲۳۳/۳) آمده است.
و طبرانی از هند - زن بلال - روایت نموده، که گفت: بلال وقتی بر بستر خوابش قرار میگرفت میگفت: «اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَاعْذُرْنِي بِعِلاتِي». ترجمه: «بار خدایا، از گناهانم درگذر، و با علت هایم معذورم دار» [۹۶۹]. هیثمی (۱۲۵/۱۰) میگوید: هند را نشناختم، ولی بقیه رجال آن رجال صحیحاند.
[۹۶۶] ممکن درست: «برایم در نزدت عهدی بگردان» باشد. [۹۶۷] منقطع است. طبرانی (۲۰/ ۳۴) سند آن چنانکه در المجمع (۱۰/ ۱۸۵) آمده است منقطع است. [۹۶۸] حسن. ابوداوود (۵۱۹) آلبانی آن را حسن دانسته است. [۹۶۹] ضعیف. طبرانی (۱/ ۳۳۷) نگا: المجمع (۱۰/ ۱۲۵).