تسبیح ابوصفیه، ابوهریره و سعد با سنگریزهها
بغوی از ابوسفیه سمولای پیامبر صروایت نموده که به او پوستی انداخته میشد، و زنبیلی که در آن سنگریزهها میبود آورده میشد، و به آن تا نصف روز تصبیح میگفت و بعد از آن برداشته میشد، و وقتی نماز اول [ظهر] را میگزارد، تا شب تسبیح میگفت. این چنین در البدایه (۳۲۲/۵) آمده است. و بغوی هم چنان از یونس بن عبید از مادرش روایت نموده، که گفت: ابوصفیه - مردی از مهاجرین - را دیدم که با هسته خرما تسبیح میگفت. این چنین در بخاری روایت نموده است - البته در غیر صحیح [البخاری] -. این چنین در الاصابه (۱۰۹/۴) آمده، و همین طور ابن سعد (۶۰/۷) روایتش نموده. وابونعیم در الحلیه (۳۸۳/۱) از ابوهریره سروایت نموده که: وی تاری داشت و در آن هزار گره زده شده بود، و تا اینکه به آن تسبیح نمیگفت به خواب نمیرفت. و نزد ابوداود (۵۵/۳) از ابونضره روایت است که گفت: شیخی از طفاوه برایم حدیث بیان نموده گفت: در مدینه نزد ابوهریره مهمان شدم، مردی را از اصحاب رسول خدا صندیدم که از وی بهتر و خوبتر در خدمت مهمان باشد، روزی در حالی که من نزدش بودم، و او بر تختش قرار داشت، همراهش کیسهای بود و در آن سنگریزه یا هسته خرما قرار داشت، در پایینش کنیز سیاهش بود و او به آن تسبیح میگفت، و وقتی آنچه در کیسه بود تمام شد، کیسه را بهسوی همان کنیز انداخت، و او آنها را دوباره جمع نمود و در کیسه انداخت و برای ابوهریره بلندش نمود... و حدیث را به طول آن ذکر نموده [۷۴۸]. و ابن سعد (۱۴۳/۳) از حکیم بن دیلمی روایت نموده که: سعد سبا سنگریزهها تسبیح میگفت.
[۷۴۸] ضعیف. ابوداوود (۲۱۷۴) در سند آن کسانی نام برده نشدهاند. آلبانی آن را ضعیف دانسته است.