دعای پیامبر صهنگام سحر در سفر و هنگام دیدن قریهای که میخواست به آن داخل شود
مسلم و ابوداود از ابوهریره سروایت نمودهاند که: پیامبر صوقتی در سفری میبود و سحر مینمود میگفت: «سَمَّعَ سَامِعٌ بِحَمْدِ اللَّهِ وَحُسْنِ بَلاَئِهِ عَلَيْنَا رَبَّنَا صَاحِبْنَا وَأَفْضِلْ عَلَيْنَا عَائِذًا بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ». ترجمه: «شنوندهای ستایش خداوند را و خوبی نعمتش را بر ما شنید، پروردگار ما، رفیق و همراهمان باش و بر ما فضل فرما، به خداوند از آتش پناه میجوییم» [۸۷۷]. این چنین در جمع الفوائد (۲۶۲/۲) آمده است.
و طبرانی در الأوسط از ابن عمر سروایت نموده، که گفت: همراه رسول خدا سفر مینمودیم، وقتی قریهای را میدید که میخواست به آن داخل شود میگفت: «اللهم بارك لنا فيها - ثلاث مرات - اللهم ارزقنا حياها، وحببنا الى اهلها، وحبب صالحى اهلها الينا». ترجمه: «خداوندا، برای ما در آن برکت نصیب فرما - سه بار - بار خدایا از قوام زندگی آن برای ما رزق بده و ما را برای اهل آن محبوب گردان و صالحین اهل آن را برای ما دوست و محبوب بگردان» [۸۷۸]. هیثمی (۱۳۴/۱۰) میگوید: اسناد آن جید است.
و طبرانی از صهیب سروایت نموده، که: رسول خدا صهر قریهای را که میدید و میخواست به آن داخل شود میگفت: «اللهم رب السماوات السبع وما اظللن، ورب الرياح وما ذررن، انا نسال خير هذه القرية، ونعوذ بك من شرها وشر اهلها وشر ما فيها». ترجمه: «بار خدایا، پروردگار آسمانهای هفتگانه و آنچه را آنها سایه نمودهاند، و پروردگار بادها و آنچه را به هوا بلند نمودهاند، ما خیر این قریه را میطلبیم، و به تو از شر آن و شر اهل آن و شر انچه در آن است پناه میبریم» [۸۷۹]. هیثمی (۱۳۵/۱۰) میگوید: رجال آن رجال صحیحاند غیر عطاء بن مروان و پدرش که هر دو ثقهاند. و دعاهای پیامبر صدر سفر، در بخش توجه و اهتمام به دعاها در جهاد فی سبیلاللَّه گذشت.
[۸۷۷] مسلم (۲۷۱۸). [۸۷۸] صحیح. طبرانی در الاوسط هیثمی سند آن را جید (خوب) دانسته است. (۱۰/ ۱۳۴). [۸۷۹] حسن. ابن حبان (۴/ ۳۷۰) حاکم (۱/ ۴۴۶) نسائی در عمل الیوم واللیلة (۴۴).