حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

دعای پیامبر صهنگام سحر در سفر و هنگام دیدن قریه‏ای که می‏خواست به آن داخل شود

دعای پیامبر صهنگام سحر در سفر و هنگام دیدن قریه‏ای که می‏خواست به آن داخل شود

مسلم و ابوداود از ابوهریره سروایت نموده‏اند که: پیامبر صوقتی در سفری می‏بود و سحر می‏نمود می‏گفت: «سَمَّعَ سَامِعٌ بِحَمْدِ اللَّهِ وَحُسْنِ بَلاَئِهِ عَلَيْنَا رَبَّنَا صَاحِبْنَا وَأَفْضِلْ عَلَيْنَا عَائِذًا بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ». ترجمه: «شنونده‏ای ستایش خداوند را و خوبی نعمتش را بر ما شنید، پروردگار ما، رفیق و همراه‌مان باش و بر ما فضل فرما، به خداوند از آتش پناه می‏جوییم» [۸۷۷]. این چنین در جمع الفوائد (۲۶۲/۲) آمده است.

و طبرانی در الأوسط از ابن عمر سروایت نموده، که گفت: همراه رسول خدا سفر می‏نمودیم، وقتی قریه‏ای را می‏دید که می‏خواست به آن داخل شود می‏گفت: «اللهم بارك لنا فيها - ثلاث مرات - اللهم ارزقنا حياها، وحببنا الى اهلها، وحبب صالحى اهلها الينا». ترجمه: «خداوندا، برای ما در آن برکت نصیب فرما - سه بار - بار خدایا از قوام زندگی آن برای ما رزق بده و ما را برای اهل آن محبوب گردان و صالحین اهل آن را برای ما دوست و محبوب بگردان» [۸۷۸]. هیثمی (۱۳۴/۱۰) می‏گوید: اسناد آن جید است.

و طبرانی از صهیب سروایت نموده، که: رسول خدا صهر قریه‏ای را که می‏دید و می‏خواست به آن داخل شود می‏گفت: «اللهم رب السماوات السبع وما اظللن، ورب الرياح وما ذررن، انا نسال خير هذه القرية، ونعوذ بك من شرها وشر اهلها وشر ما فيها». ترجمه: «بار خدایا، پروردگار آسمان‏های هفتگانه و آنچه را آنها سایه نموده‏اند، و پروردگار بادها و آنچه را به هوا بلند نموده‏اند، ما خیر این قریه را می‏طلبیم، و به تو از شر آن و شر اهل آن و شر انچه در آن است پناه می‏بریم» [۸۷۹]. هیثمی (۱۳۵/۱۰) می‏گوید: رجال آن رجال صحیح‌اند غیر عطاء بن مروان و پدرش که هر دو ثقه‏اند. و دعاهای پیامبر صدر سفر، در بخش توجه و اهتمام به دعاها در جهاد فی سبیل‏اللَّه گذشت.

[۸۷۷] مسلم (۲۷۱۸). [۸۷۸] صحیح. طبرانی در الاوسط هیثمی سند آن را جید (خوب) دانسته است. (۱۰/ ۱۳۴). [۸۷۹] حسن. ابن حبان (۴/ ۳۷۰) حاکم (۱/ ۴۴۶) نسائی در عمل الیوم واللیلة (۴۴).