حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

خروج شهادت دهندگان از آتش

خروج شهادت دهندگان از آتش

طبرانی از ابوموسی سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «وقتی که اهل آتش در آتش جمع می‏شوند، همراه‌شان گروهی از اهل قبله نیز می‏باشد، کفار به مسلمانان می‏گویند:مسلمان نبودید؟ می‏گویند: بلی، می‏پرسند: پس اسلام چه چیز را از شما دور ساخت، چون شما هم همراه ما داخل آتش گردیده‏اید؟ می‏گویند: ما گناهانی داشتیم، و به آن مؤاخذه شدیم، آن گاه خداوند آنچه را که می‏گویند می‏شنود، و درباره کسانی که از اهل قبله در آتش بودند امر می‏کند تا آنها بیرون کرده شوند، هنگامی که باقیمانده‏های کفار آنها را می‏بینند می‏گویند: ای کاش ما هم مسلمان می‏بودیم، و چنان که این‏ها بیرون شدند بیرون می‏شدیم»، راوی میگوید: بعد از آن رسول خدا صآیات زیر را قرائت نمود:

﴿اعوذ بالله من الشيطان الرجيم الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ وَقُرۡءَانٖ مُّبِينٖ ١ رُّبَمَا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ كَانُواْ مُسۡلِمِينَ ٢[الحجر: ۱-۲].

ترجمه: «از شیطان رانده شده به خدا پناه می‏برم، آلر. این آیه‏های کتاب، و قرآن روشن است و چه بسا کافران آرزو می‏کنند ای کاش مسلمان می‏بودند» [۸].

و این را ابن ابی حاتم همانند آن روایت نموده و در آن بسم‏اللَّه به عوض اعوذ بالله آمده است. و نزد طبرانی از انس سبه شکل مرفوع روایت است: «مردمی از اهل توحید به خاطر گناهان‌شان داخل آتش می‏شوند، آن گاه بت پرستان به آنان می‏گویند: قول لا إله إلا اللهتان برای‏تان چه فایده کرد، حالا شما هم با ما در آتش هستید. آن گاه خداوند برای آنها به خشم می‏آید، و اهل توحید را بیرون می‏کند و در نهر حیات می‏اندازد، و از سوختگی‌شان چنانکه مهتاب از خسوف درست می‏شود، تندرست می‏شوند، و داخل جنت می‏گردند، و با دیدن این عمل دوزخیان ناامید می‏شوند». این را همچنان طبرانی از ابوسعید خدری سبه سیاق دیگری همانند آن روایت کرده است، و در روایتی آمده: «و در جنت به خاطر سیاهی روی‌شان دوزخیان نامیده می‏شوند، آن گاه می‏گویند: پروردگارا، این نام را از ما دور ساز، بنابراین به آنها امر می‏کند، و در نهری (در) جنت غسل می‏کنند، و آن اسم از ایشان دور می‏شود» [۹]. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۵۴۶/۲) آمده است.

[۸] صحیح بر اساس شواهد آن. (۲/ ۲۴۲) و ابن ابی عاصم (۲/ ۴۰۵) (۸۴۳) در سند آن خالد بن نافع اشعری است که در وی ضعف است. اما این حدیث شواهدی دارد از جمله حدیث انس نزد طبرانی در الاوسط (۷/ ۷۲۹۳) و حدیث ابوسعید نزد ابن حبان (۷۴۳۲). [۹] حسن بر اساس شواهد آن. هیثمی (۱۰/ ۳۷۹) آن را به طبرانی در الاوسط ارجاع داده است.