حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

پیامبر صو آموزش ذکری به علی و فاطمه که بعد از نماز و قبل از خواب آن را بگویند

پیامبر صو آموزش ذکری به علی و فاطمه که بعد از نماز و قبل از خواب آن را بگویند

احمد از علی سروایت نموده که: هنگامی رسول خدا صفاطمه لرا به نکاح وی درآورد، برای او چیزهای ذیل را فرستاد: یک قطیفه، یک بالشت پوستی، که از پوست خرما پر شده بود، دو سنگ آسیاب، یک مشک و دو کوزه، روزی علی به فاطمه گفت: به خدا سوگند، از فرط آب‏کشی سینه‏ام درد می‏کند، و خداوند برای پدرت اسیرانی نصیب فرموده است، بنابراین نزدش برو و از وی خادمی طلب نما، فاطمه گفت: و من هم به خدا سوگند، از فرط آرد نمودن [۶۹۲]دست هایم تاول زده است، سپس فاطمه نزد رسول خدا صآمد، پیامبر صفرمود: «ای دخترم چه تو را آورده است؟» گفت: آمده‏ام تا به تو سلام بدهم، و حیا نمود که از وی طلب کند و برگشت علی پرسید چه کردی؟ پاسخ داد حیا نمودم که از وی طلب نمایم. آن گاه هر دو نزد پیامبر صآمدند، علی گفت: ای رسول خدا، آنقدر آب کشیدم که سینه‏ام درد می‏کند، و فاطمه گفت: آنقدر آرد نمودم که دست هایم آبله نموده‏اند، و خداوند برای تو اسیران و گشایش آورده، بنابراین به ما خادم بده، پیامبر صفرمود: «به خدا سوگند، به شما نمی‏دهم و اهل صفه را نمی‏گذارم، که شکم‏هایشان از گرسنگی بپیچد، و من چیزی نیابم که برای آنان انفاق نمایم، بلکه اینان را می‏فروشم و قیمت‌شان را برای آنان مصرف می‏نمایم». بعد هر دوی‌شان برگشتند، بعد از آن پیامبر صدر حالی نزدشان آمد، که زیر قطیفه خود در آمده بودند، و وقتی سرهایشان را می‏پوشانید پاهایشان برهنه می‏شد، و وقتی قدم‏هایشان را می‏پوشانید، سرهایشان برهنه می‏گردید، آن گاه هر دو به شتاب برخاستند، فرمود: «در جای‌تان باشید»، بعد از آن فرمود: «آیا شما را به بهتر از آنچه از من خواستید خبر ندهم؟» گفتند: آری، گفت: «کلماتی که جبرائیل آن‏ها را به من آموزش داده است»، فرمود: «و بعد از هر نماز ده بار خداوند را تسبیح می‏گویید، ده بار حمد و ده بار هم تکبیر، و وقتی که در بسترتان قرار گرفتید، سی و سه بار تسبیح بگویید، سی و سه بار حمد بگویید و سی و چهار بار تکبیر»، علی سفرمود: به خدا سوگند، از وقتی که آن‏ها را از پیامبر خدا صشنیدم تا حال ترک‌شان ننموده‏ام، می‏گوید: ابن الکواء به او گفت: در شب صفین هم ترک ننمودی؟ گفت: ای اهل عراق خداوند شما را بکشد، در شب صفین هم ترک ننمودم [۶۹۳]. منذری در الترغیب (۹۱۲/۳) می‏گوید: این را احمد روایت نموده، و لفظ هم از وی است، و بخاری و مسلم [۶۹۴]وابودرداء و ترمذی هم روایتش کرده‏اند، و در این سیاق چیزی هست که غریب می‏نماید، اسنادش جید است و راویانش ثقه، عطاء بن سائب ثقه است و حماد ابن سلمه قبل از خلط شدنش از وی شنیده است. ابن سعد (۲۵/۸) از علی مثل این را روایت نموده است.

این را هم چنان حمیدی، ابن ابی شیبه، عبدالرزاق، عدنی، ابن جریر، حاکم و غیر ایشان از عطاء بن سائب از پدرش از علی به شکل طولانی روایت کرده‏اند، و نسائی و ابن ماجه برخی آن را، چنان که در الکنز (۶۶/۸) آمده، روایت نموده‏اند و نزد ابن ابی شیبه به نقل از علی روایت است که پیامبر صگفت: «آیا شما را به چیزی دلالت نکنم که از خادم برای‌تان بهتر است؟ خداوند را بعد از هر نماز سی و سه بار تسبیح بگویید، سیه و سه بار حمد و سی و چهار بار تکبیر، و هم چنان وقتی شب در جای خواب‏تان قرار گرفتید، به این صورت این‏ها صد تااند». این چنین در الکنز آمده، و در آن طرق حدیث علی سبه تفصیل آورده شده است.

و نزد احمد به نقل از ام سلمه لروایت است که: فاطمه لنزد پیامبر صآمد، و از خدمت به او شکایت نمود، گفت: ای رسول خدا، دست هایم از سنگ آسیاب تاول زده‏اند، یکبار آرد می‏کنم، و یکبار خمیر می‏نمایم، رسول خدا صبه او گفت: «اگر خداوند به تو رزقی بدهد به سویت می‏آید، و من تو را به بهتر از آن دلالت خواهم نمود، وقتی که بر بسترت قرار گرفتی، سی و سه بار خداوند را تسبیح بگو، سی و سه بار تکبیر بگو و سی و چهار بار حمد بگو، این‏ها صدتا می‏شوند، و این‏ها ازخادم برای تو بهتراند، و وقتی که نماز صبح را خواندی این را بگو: «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»، ده بار بعد از نماز صبح، ده بار بعد از نماز مغرب، چون به هر یکی از اینها ده نیکی نوشته می‏شود، و ده بدی و گناه از میان می‏رود، و هر یکی از این‏ها مانند آزادسازی گردن یکی از پسران اسماعیل است، و برای هیچ گناهی که در آن روز نوشته شده حلال نیست که آن را درک نماید، مگر این که شرک باشد، «لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ»، از هر شیطان و هر بدی درمیان مدتی که آن را صبحگاهان می‏گویی، و دیگر بار شامگاه می‏گویی نگهبان و حارس توست» [۶۹۵]. هیثمی (۱۰۸/۱۰) می‏گوید: این را احمد و طبرانی به مانند آن و مختصرتر از آن روایت نموده‏اند، و گفته: «هی تحرسک» در عوض: «و هو حرسک» و اسناد آن دو حسن است.

[۶۹۲] در نص: آسیاب نمودن استعمال شده، البته در آن زمان گندم یا جحو را توسط آسیباب دستی آرد می‏نمودند، که در ذات خود عمل شاقی است. م. [۶۹۳] ضعیف. احمد (۱/ ۱۰۶) در سند آن عطاء بن سائب است که مختلط است. حماد بن سلمه از وی پیش از اختلاط و پس از آن روایت نموده. آلبانی آن را در ضعیف الترغیب (۹۸۴) ضعیف دانسته است. [۶۹۴] روایت بخاری و مسلم با این روایت در تعارض است. [۶۹۵] حسن. احمد (۶/ ۲۹۸) هیثمی آن را حسن دانسته است. (۱۰/ ۱۰۸)