حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

صحبت پیامبر صبرای یارانش درباره آخرت

صحبت پیامبر صبرای یارانش درباره آخرت

ابن ابی حاتم از عبداللَّه بن مسعود سروایت نموده، که گفت: شبی نزد رسول خداص(صحبت را) طولانی نمودیم، بعد از آن صبحگاهان نزدش رفتیم، فرمود: «انبیا و پیروان‌شان با امت‏هایشان بر من عرضه شدند، و هر نبی از پهلویم عبور می‏نمود [۹۸]... نبیی با گروهی بود، نبیی با سه تن بود و نبیی همراهش هیچ کس نبود»، و قتاده این آیه را تلاوت نمود:

﴿أَلَيۡسَ مِنكُمۡ رَجُلٞ رَّشِيدٞ[هود: ۷۸].

فرمود: «تا اینکه موسی بن عمران ÷با گروه به هم پیوسته‏ای از بنی اسرائیل از پهلویم گذشت»، می‏گوید: «گفتم: پروردگارا، این کیست؟ گفت: این برادرت موسی بن عمران است و کسانی که او را از بنی اسرائیل پیروی نموده‏اند»، افزود: «گفتم: پروردگارا، امت من کجاست؟ گفت: به‌سوی راستت بر تپه‏ها بنگر، می‏گوید: ناگهان به روهای مردان برخوردم، فرمود: آیا راضی شدی؟ گفتم: پروردگارا راضی شدم، فرمود: به طرف چپت به‌سوی افق ببین، ناگهان به روهای مردان برخوردم، گفت: آیا راضی شدی؟ گفتم: پروردگارا راضی شدم، فرمود: با این‏ها هفتادهزار تن است که بدون حساب وارد جنت می‏شوند»، می‏افزاید: آن گاه عکاشه بن محصن از بنی اسد س- سعید می‏گوید: وی از اهل بدر بود - گفت: ای نبی خدا، از خداوند بخواه تا مرا از آنان بگرداند، پیامبر صفرمود: «بار خدایا، او را از آنان بگردان»، گفت: آن گاه مرد دیگری گفت: ای نبی خدا، از خداوند بخواه تا مرا از آنان بگرداند، فرود: «عکاشه از تو بدان سبقت جست»، می‏گوید: رسول خدا صفرمود: «اگر توانستید - پدر و مادرم فدای‌تان - که از اصحاب هفتاد باشید این کار را بکنید، وگرنه از اصحاب تپه‏ها باشید، و گرنه از اصحاب افق باشید، چون من مردمان زیادی را دیدم که احوال‌شان خراب بود»، بعد از آن گفت: «من امیدوارم ربع اهل جنت باشید»، آن گاه تکبیر گفتیم، فرمود: «من امیدوارم ثلث اهل جنت باشید». می‏گوید: پس تکبیر گفتیم، «من امیدوارم نصف اهل جنت باشید»، می‏گوید: باز تکبیر گفتیم، می‏افزاید: بعد از آن پیامبر خدا صاین آیه را تلاوت نمود:

﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ ٣٩ وَثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ ٤٠[الواقعة: ۳۹-۴۰].

ترجمه: «جماعتی از امتان پیشین، و جماعتی از امتان متأخر».

می‏گوید: در میان خود گفتیم: این هفتاد هزار چه کسانی هستند؟ گفتیم: اینان کسانی‌اند که در اسلام متولد شده، و شرک نیاورده‏اند، می‏افزاید: این قول به پیامبر صرسید، فرمود: «بلکه اینان کسانی‌اند که داغ نمی‏گذارند، رقیه نمی‏نمایند، بدفالی نمی‏گیرند و به پروردگارشان توکل می‏کنند» [۹۹]. این چنین این را ابن جریر روایت نموده، و این حدیث طرق زیادی از غیر این وجه در صحاح و غیر آن دارد. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۲۹۳/۴) آمده است، و حاکم این را در المستدرک (۵۷۸/۴) از عبداللَّه بن مسعود به طول آن و به مانند آن روایت کرده، و گفته: این حدیث از اسناد صحیح برخوردار است، ولی بخاری و مسلم آن را به این سیاق روایت ننموده‏اند، و ذهبی گفته است: صحیح است.

[۹۸] در اصل سفید است. [۹۹] صحیح. احمد (۱/ ۴۰۱، ۴۲۰) و (۱/ ۴۰۳/ ۴۵۴) بزار (۳۰۳۸) و بخاری (۶۵۴۱) و مسلم (۲۲۰) از ابن عباس.