مسور و عقب کشیدن امامی که کلامش به درستی فهمیده نمیشد و رضایت عمر سبه آن
عبدالرزاق و بیهقی از عبیدبن عمیر سروایت نمودهاند که گفت: جماعتی در جایی از اطراف مکه و در حج جمع شدند، وقت نماز فرارسید، و مردی از آل ابوسائب مخزومی سکه سخنش درست فهمیده نمیشد جلو رفت آن گاه مسوربن مخزمه سوی را به عقب کشید و دیگری را پیش نمود، و این خبر به عمربن خطاب سرسید، ولی او وی را تا اینکه به مدینه نیامد عتابش ننمود، و وقتی که به مدینه آمد، وی را مورد بازخواست قرار داد، مسور پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین، به من فرصت بده، آن مرد سخنش به درستی فهمیده نمیشد، و در حج بود، ترسیدم که بعضی حاجیان قرائتش را بشنوند، و از همان قرائت وی با فراگیری اش پیروی نمایند، گفت: آیا همانجا رفتی؟ [۳۰۳]گفت: آری، فرمود: به صواب رسیدی. این چنین در الکنز (۲۴۶/۴) آمده است.
[۳۰۳] یعنی: اراده ات همین بود.