حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قصه ابوهریره سبا اهل بازار

قصه ابوهریره سبا اهل بازار

طبرانی از الأوسط به اسناد حسن از ابوهریره سروایت نموده که: وی بر بازار مدینه عبور نمود، و در آن ایستاد و گفت: ای اهل بازار، چقدر عاجز هستند؟ گفتند: چرا ای ابوهریره؟ پاسخ داد: میراث رسول خدا صتقسیم می‏شودو شما اینجا هستید!! آیا نمی‏روید که سهم‌تان را از آن بگیرید؟ گفتند: در کجاست؟ فرمود: در مسجد، آن گاه به سرعت بیرون رفتند، و ابوهریره برای‌شان ایستاد تا این که برگشتند، آن گاه به آنان گفت: شما را چه شده؟ گفتند: ای ابوهریره به مسجد رفتیم و در آن داخل شدیم، ولی در آن چیزی را ندیدیم که تقسیم شود!! ابوهریره به آنان گفت: داخل شدیم، ولی در آن چیزی را ندیدیم که تقسیم شود!! ابوهریره به آنان گفت: در مسجد هیچکسی را ندیدید؟ گفتند: بلی، قومی را دیدیم که نماز می‏گزاردند، و قومی را دیدیم که قرآن می‏خواند، و قومی را دیدیم که حلال و حرام را یاد می‏نمود، ابوهریره به‏آنان گفت: وای بر شما!! همان میراث محمد صاست [۲۲۹]. این چنین در الترغیب (۶۶/۱) آمده است.

[۲۲۹] حسن. منذری در الترغیب و هیثمی در المجمع (۱/ ۱۲۴) و آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۸۳) حسن دانسته‌اند.