دعاهایش برای عباس و فرزندانش
ترمذی - که آن را حسن دانسته - و ابویعلی از ابن عباس ببه شکل مرفوع روایت نمودهاند: «بار خدایا، برای عباس و فرزندانش مغفرت ظاهری و باطنی نما، و به عوض وی در پسرانش جانشینش باش» [۸۰۸]. و نزد ابن عساکر از ابوهریره به شکل مرفوع روایت است: «بار خدایا، برای عباس آنچه را سری نموده و انچه را علنی نموده، آنچه را ظاهر ساخته و آنچه را پنهان داشته و آنچه از وی و از ذریهاش تا روز قیامت میباشد ببخش» [۸۰۹]. و هم چنان نزد وی و خطیب از ابوهریره به شکل مرفوع روایت است: «بار خدایا، برای عباس، برای پسران عباس و برای کسی که دوستشان میدارد ببخش» [۸۱۰]. و نزد ابن عساکر از عاصم از پدرش به شکل مرفوع روایت است: «عباس عمویم است، مثل پدرم است، بازمانده پدرانم است، بار خدا، گناهش را برایش بیامرز، و عملهای نیکش را قبول نما، و از عملهای ناپسندیدهاش درگذر و ذریهاش را برایش صالح بگردان» [۸۱۱]. این چنین در المنتخب (۲۰۷/۵) آمده است.
و طبرانی از ابواسید الساعدی سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صبرای عباس بن عبدالمطلب سگفت: «فردا خودت و فرزندانت، تا من نزدتان نیآمدهام از منزلت بیرون نشوید، چون من با شما کاری دارم»، برای وی انتظار کشیدند، تا اینکه بعد از چاشت نزد آنان وارد شد و گفت: «السلام عليكم»، گفتند: «عليكم السلام ورحـمه الله وبركاته»، پرسید: «چگونه صبح نمودید؟» گفتند: خداوند را میستاییم، فرمود: «به یکدیگر خوب نزدیک شوید»، وقتی که به هم نزدیک شدند و خود را آماده ساختند چادرش را بر آنان پهن نمود، بعد از آن گفت: «ای پروردگارم، این عمویم و شقیق پدرم است، و اینان اهل بیتماند، بنابراین ایشان را از آتش بپوشان، چنان که من با این چادرم آنان را پوشاندهام»، آن گاه زیر دری دروازه و دیوارهای خانه آمین گفتند و صدا کشیدند: آمین، آمین، آمین [۸۱۲]. هیثمی (۲۷۰/۹) میگوید: اسناد آن حسن است. و این را هم چنان بیهقی از ابواسید به مثل آن، و ابن ماجه به اختصار از وی روایت نمودهاند، چنانکه در البدایه (۱۳۳/۶) آمده، و ابونعیم آن را در الدلایل (ص۱۵۴) از وی به طولش روایت کرده است.
و ابن ابی شیبه از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: در خانه میمونه لبودم، و برای رسول خدا صآب وضویش را گذاشتم، پرسید: «کی این را برای من گذاشته است؟» میمونه گفت: عبداللَّه، فرمود: «اللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي الدِّينِ وَعَلِّمْهُ التَّأْوِيلَ»، ترجمه: «بار خدایا، فقیه در دین بگردانش، و تفسیر قرآن را بیاموزانش» [۸۱۳]. و نزد ابن نجار فقط دعا روایت شده است به این لفظ: «اللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي الدِّينِ وَعَلِّمْهُ التَّأْوِيلَ»، ترجمه: «بار خدایا، کتاب را به او بیاموز، و فقیه در دین بگردانش». این چنین در المنتخب (۲۳۱/۵) آمده است. و نزد ابن ماجه، ابن سعد و طبرانی از وی به این لفظ روایت است: «اللَّهُمَّ عَلِّمْهُ الْحِكْمَةَ وَتَأْوِيلَ الْكِتَابِ»، ترجمه: «بار خدایا، حکمت را به او بیاموز، و هم چنین تفسیر کتاب را». و نزد ابونعیم در الحلیه از ابن عمر ببه این لفظ روایت است: «اللهم بارك فيه، وانشر منه»، ترجمه: «بار خدایا، در وی برکت انداز، و از وی منتشر [۸۱۴]گردان» [۸۱۵]. این چنین در المنتخب (۲۲۸/۵) آمده است.
[۸۰۸] حسن. ترمذی (۳۷۶۲) آلبانی آن را حسن دانسته است. [۸۰۹] ابن عساکر (۷/ ۲۳۸). [۸۱۰] خطیب (۱۰/ ۱۱، ۲۷). [۸۱۱] ابن عساکر (۷/ ۲۳۹). [۸۱۲] حسن. طبرانی، هیثمی آن را حسن دانسته است. (۹/ ۲۷۰). [۸۱۳] صحیح. احمد (۱/ ۳۱۴) اصل آن در بخاری (۲۶۶، ۳۳۵) است و حاکم که اصل آن در صحیحین است. [۸۱۴] از وی ذریهای بگردان. [۸۱۵] حاکم (۱/ ۴۰۰) ابونعیم (۱/ ۳۱۵).