حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

روایت جابر درباره انکار پیامبر صبر عمر به سبب رونویسی بعضی چیزها از تورات

روایت جابر درباره انکار پیامبر صبر عمر به سبب رونویسی بعضی چیزها از تورات

ابن عبدالبر در جامع بیان العلم (۴۲/۲) از طریق ابن ابی شیبه به اسناد وی به جابر سروایت نموده که: عمربن خطاب سکتابی را نزد پیامبر صآورد که از بعضی کتاب‏ها به دست آورده بود، و گفت: ای رسول خدا: من کتاب خوبی از نزد بعض اهل کتاب به دست آورده‏ام، می‏گوید: رسول خدا صخشمگین شد و گفت: «ای ابن خطاب آیا در این حیرت قرار دارید؟ سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، من آن را برای‌تان سفید و پاک آورده‏ام، از چیزی آنان را نپرسید، تا [نشود] آنان حق را برای‌تان بیان کنند و شما آن را تکذیب کنید، یا باطل را برای‌تان بیان نمایند و آن را تصدیق نمایید، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر موسی زنده می‏بود، چاره‏ای جز پیروی من نداشت» [۳۹۶]. این را همچنان احمد، ابویعلی و بزار از جابر به مانند آن [۳۹۷]روایت کرده‏اند. هیثمی (۱۷۴/۱) می‏گوید: در این مجالدبن سعید آمده، احمد و یحیی بن سعید و غیر ایشان وی را ضعیف دانسته‏اند. و احمد و طبرانی این را از عبداللَّه بن ثابت روایت نموده‏اند که گفت: عمربن خطاب نزد رسول خدا صآمد و گفت: ای رسول خدا، من کنار یکی از برادرانم از بنی قریظه عبور نمودم، و او جوامعی از تورات را برایم نوشت، آیا آن را برایت عرضه نکنم؟ می‏گوید: آن گاه روی پیامبر صتغییر نمود، عبداللَّه - یعنی ابن ثابت - می‏گوید: گفتم: آیا آنچه را در روی رسول خدا صاست نمی‏بینی؟ آن گاه عمر گفت: به خداوند به عنوان پروردگار، به اسلام به عنوان دین و به محمد به عنوان رسول راضی شدیم، می‏افزاید: پس آن حالت از پیامبر خدا صزایل گردید، و فرمود: «سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، اگر موسی در میان شما پیدا گردد، و باز شما وی را پیروی نمایید و مرا ترک کنید، باز هم گمراه شده‏اید، شما از میان امت‏ها سهم و نصیب من هستید، و من از میان انبیا سهم و نصیب شما هستم» [۳۹۸]. هیثمی می‏گوید: رجال آن رجال صحیح‌اند، مگر اینکه در آن جابر جعفی آمده، و ضعیف می‏باشد. و طبرانی این را در الکبیر از ابودردائ به مثل آن، چنان که در المجمع آمده، روایت نموده است.

[۳۹۶] ضعیف. ابویعلی در مسند کبیر چنانکه هیثمی در المقصد العلی (۵۹) نام برده و ابن حجر در المطالب العالیة (ح/۲۸، ۲۹) (۳۸۷۴) و آن را به ابویعلی ارجاع داده است.عبدالرزاق در مصنف خود (۱۰۱۶۳) نگا: الدر المنثور (۵/ ۱۶۱) المجمع (۱/ ۱۸۲) و بعضی از آن دارای شواهد است. نگا: الصحیحة (۱۴۸۳). [۳۹۷] سند آن ضعیف است. احمد (۳/ ۳۸۷) ابن عبدالبر در الجامع (۲/ ۴۲) در سند آن مجالد بن سعید ضعیف است. نگا: المجمع (۱/ ۱۷۴). [۳۹۸] سند آن ضعیف است. احمد (۳/ ۴۷۰) در سند آن جابر جعفی است که ضعیف است: المجمع.