خشم سهل بن سعد ساعدی بر کسی که در مجلس وی به چیز دیگری خود را مشغول گردانید
طبرانی در الکبیر از ابوحازم از سهل سروایت نوده که: وی در مجلس قومش بود، و برایشان از رسول خدا صحدیث بیان مینمود، و آنان یکی بهسوی دیگری متوجه میشدند، و با هم صحبت میکردند، آن گاه وی خشمگین شد و گفت: اینها را نگاه کن، من برایشان از رسول خدا صاز آنچه چشم هایم دیده و گوش هایم شنیده صحبت میکنم، و اینان با خود مشغولاند!! به خدا سوگند از بین شما خارج خواهم شد و ابداً به طرف شما رجوع نخواهم کرد. به او گفتم: کجا میروی؟ گفت: میروم و در راه خدا جهاد میکنم، گفتم: جهاد بر تو لازم نیست، و خود را بر اسب نمیتوانی محکم بگیری، و نمیتوانی با شمشیر بزنی، و نمیتوانی با نیزه بزنی، گفت: ای ابوحازم، میروم و در صف میباشم، و تیر نامعلومی یا سنگی به سراغم میآید، و خداوند برایم شهادت نصیب میگرداند. هیثمی (۱۵۵/۱) میگوید: در این عبدالحمید بن سلیمان آمده، و ضعیف میباشد.