آمین گفتن پیامبر صبر دعای زید، ابوهریره و مرد دیگری
طبرانی در الأوسط از قیس مدنی روایت نموده که: مردی نزد زیدبن ثابت سآمد، و چیزی از وی پرسید، زید به او گفت: نزد ابوهریره برو، در حالی که من،ابوهریره و فلان در مسجد بودیم دعا میکردیم، و پروردگارمان ﻷرا ذکر مینمودیم، که ناگهان رسول خدا صبهسوی ما آمد و نزدمان نشست، و ما خاموش شدیم، گفت: «به آنچه که در آن قرار داشتید برگردید»، زید میگوید: پس من و همراهم قبل از ابوهریره دعا نمودیم، و رسول خدا صبرای ما آمین میگوید، بعد از آن ابوهریره دعا نموده گفت: بار خدای، من از تو مثل آنچه را میخواهم که دو همراهم خواستند، و از تو علمی میخواهم که فراموش نشود، پیامبر صگفت: «آمین»، گفتیم: ای رسول خدا، ما هم از خداوند علمی میخواهیم که فراموش نشود [۷۶۸]، پیامبر صفرمود: «بچه درسی [۷۶۹]از شما به آن سبقت جست». هیثمی (۳۶۱/۹) میگوید: این قیس، واعظ عمربن العزیز بود، و غیر از پسرش محمد دیگر کسی از وی روایت نکرده است، ولی بقیه رجال ثقهاند.
[۷۶۸] به نقل از الاصابه و تهذیب التهذیب. [۷۶۹] هدف ابوهریره ساست چون وی از قبیله دوس است. م.