عمر و تعلیم آداب دعا به مردی و دعای ابن مسعود در وقت سحر
ابن ابی شیبه [۷۵۹]و ابوعبید از عمر سروایت نمودهاند که: وی از مردی شنید که از فتنه پناه میجست، عمر گفت: بار خدایا، من به تو از الفاظش پناه میجویم، آیا از پروردگارت سئوال میکنی، که برایت اهل و مال نصیب نکند - یا گفت: اهل و فرزند -، و در لفظی آمده: آیا دوست میداری، که خداوند برایت مال و پسر نصیب نکند؟ هر یکی از شما وقتی از فتنه پناه جست، باید از گمراه کنندههای آن پناه بجوید. این چنین در الکنز (۲۸۹/۱) آمده است. و طبرانی از محارب بن دثار از عمویش روایت نموده، که گفت: سحرگاهان از کنار منزل عبداللَّه بن مسعود سعبور مینمودم، از وی میشنیدم که میگفت: بار خدایا، دعوتم نمودی اجابت کردم، امرم فرمودی اطاعت نمودم و این وقت سحر است پس برایم بیامرز. بعد با او روبرو شدم و گفتم: کلماتی را از تو شنیدم که در وقت سحر میگفتی، و آن کلمات را برایش یادآوری نموم، گفت: یعقوب [استغفار برای] فرزندانش را تا سحر به تأخیر [۷۶۰]انداخت [۷۶۱]. هیثمی (۱۵۵/۱۰) میگوید: در این عبدالرحمن بن اسحاق کوفی آمده، وی ضعیف میباشد.
[۷۵۹] ضعیف. ابن ابی شیبة (۷/ ۴۵۹). [۷۶۰] این در وقتی بود که پسرانش از وی طلب استغفار نمودند و او برایشان گفت: «سوف استغفر لکم ربي»، البته آن هم بعد از سفرشان به مصر. [۷۶۱] ضعیف. طبرانی (۹/ ۱۰۴) در آن عبدالرحمن بن اسحاق کوفی است که ضعیف است: المجمع (۱۰/ ۱۵۵).