حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قصه مردی که اسهال پیدا کرد

قصه مردی که اسهال پیدا کرد

بخاری و مسلم از ابوسعید خدری سروایت نموده‏اند که: مردی نزد رسول خدا صآمد و گفت: برادرم اسهال پیداه کرده است، گفت: «به او عسل بنوشان»، رفت و به او عسل نوشانید، بعد از آن آمد و گفت: ای پیامبر خدا، به او عسل نوشانیدم، ولی اسهالش بیشتر شد، فرمود: «برو به او عسل بنوشان»، رفت و به او عسل نوشانید، باز آمد و گفت: ای رسول خدا اسهالش را زیاد کرد، رسول خدا صفرمود: «خداوند راست گفته، و شکم برادرت دروغ گفته است، برو و به او عسل بنوشان»، باز رفت و به او عسل نوشانید و او تندرست گردید [۱۵]. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۵۷۵/۲) آمده است.

[۱۵] بخاری (۵۷۱۶) مسلم (۷/ ۲۲) احمد (۳/ ۱۹).