دعاهای ابودرداء س
ابونعیم در الحلیه (۲۱۹/۱) از بلال بن سعد روایت نموده، که گفت: ابودرداء سمیگفت: «اللهم إني أعوذ بك من تفرقة القلب». ترجمه: «بار خدایا، من به تو از پراندگی قلب پناه میبرم». گفته شد: پراندگی قلب چیست؟ پاسخ داد: این که برایم در هر وادی مال گذاشته شود.
و نزد وی هم چنان (۲۲۰/۱) از اسماعیل بن عبیداللَّه روایت است که: ابودرداء میگفت: «اللهم توفني مع الابرار، ولا تبقني مع الاشرار». ترجمه: «بار خدایا، مرا با نیکان بمیران، و با اشرار باقیم مگذار». و از لقمان بن عامر از ابودرداء روایت است که وی میگفت: «اللهم لا تبتلني بعمل سوء فادعي به رجل سوء». ترجمه: «بار خدایا، مرا به عمل بدی مبتلا مگردان، که بر اثر آن آدم بد خوانده شوم».
و در نزد وی (۲۲۳/۱) هم چنان از حسان بن عطیه روایت است که، ابودرداء میگفت: «اللهم إنی أعوذ بك أن تلعنني قلوب العلماء». ترجمه: «بار خدایا، بمن به تو از این پناه مبرم که قلوب علما لعنتم نمایند». گفته شد: قلبهای ایشان تو را چگونه لعنت مینمایند؟ پاسخ داد: اینکه مرا بد ببینند [و همین لعنت است].
و ابونعیم در الحلیه (۲۲۴/۱) از عبداللَّه بن یزید بن ربیعه دمشقی روایت نموده، که گفت: ابودرداء گفت: در بخش اول شبی به مسجد رفتم، هنگامی که داخل شدم، از پهلوی مردی عبور نمودم که به سجده افتاد بود و میگفت: «اللهم إني خائف مستجير فاجرني من عذابك، وسائل فقير فارزقني من فضلك، لامذنب فاعتذر، ولا ذوقوة فانتصر، ولكن مذنب مستغفر». ترجمه: «بار خدایا، من وحشت زده پناه جویم، برایم از عذابت امان ده، و سئوال کننده بینوایم، از فضلت برایم رزق ده، نه گناهکارم که معذرت بخواهم [۹۷۰]، و نه از قوتی برخوردارم که کامیاب شوم، ولی گناهکارم و مغفرت میطلبم». میگوید: بعد ابودرداء صبح نمود، و آنها را برای یارانش، از بس که خوشش آمده بودند، میاموزانید.
و بخاری در الادب المفرد (ص۹۹) از تمامه بن حزن روایت نموده، که گفت: شیخی را شنیدم که به صدای بلندش فریاد مینمود: «اللهم إني أعوذ بك من الشر لا يخلط شىء». ترجمه: «بار خدایا، من به تو از شری پناه میبرم، که چیزی همراهش خلط نباشد». گفتم: این [شیخ] کیست؟ گفته شد: ابودرداء.
و حاکم از ابودرداء روایت نموده که وی میگفت: «اللهم إنى أعوذ بك أن تعرض على أخي عبدالله بن رواحة من عملي ما يستحي منه». ترجمه: «بار خدایا، من به تو پناه میبرم، از این که از عملم بر برادرم عبداللَّه بن رواحه چیزی را عرضه نمایی که از آن حیا نماید». این چنین در الکنز (۳۰۶/۱) آمده است.
[۹۷۰] ممکن است درست چنین باشد: (لا مذنب معذور فأعتذر)، نه «گناهکار معذورم که معذرت بخواهم».