قصه زن گنهکاری با ابوهریره
ابن ابی حاتم از ابوهریره سروایت نموده، که گفت: زنی نزدم آمد و گفت: آیا برای من توبهای هست؟ من زنا نمودهام و طفل به دنیا آوردهام و به قتلش رسانیدهام، گفتم: نخیر، نه خوشحال شوی، و نه عزت یابی!! آن گاه در حالی برخاست که به حسرت دعا مینمود، بعد از آن همراه پیامبر صنماز صبح را گزاردم، و قصه آنچه را زن گفت و گفته خودم را به او، برای رسول خدا صبازگو نمودم، پیامبر صفرمود: «سخن بدی گفتهای!! آیا آیه را نمیخواندی:
﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَر﴾تا به این قول خداوند ﴿إِلَّا مَن تَاب﴾[الفرقان: ۶۸-۷۰].
ترجمه: «آنان که نمیپرستد بااللَّه معبود دیگر... مگر آن که توبه کند».
پس من این را برای وی [۱۴۵]تلاوت نمودم و او به سجده افتاد و گفت: ستایش خدایی راست که برایم گشایشی گردانید. این حدیث از این وجه غریب است، و در رجال آن کسی است که شناخته نمیشود. و ابن جریر این را به سند خود به مانند این روایت کرده، و نزد وی آمده: آن گاه در حالی بیرون رفت که با حسرت دعا مینمود و میگفت: واحسرتا، آیا این زیبایی برای آتش آفریده شده است؟!. و نزد وی آمده: هنگامی که ابوهریره از نزد پیامبر خدا صبرگشت، او را در همه منزلهای مدینه جستجو نمود ولی نیافتش، و هنگامی که شب آینده فرارسید، آن زن نزدش آمد و ابوهریره او را از آنچه رسول خدا صبه وی گفته بود، خبر داد، آن گاه وی به سجده افتاد و گفت: ستایش خدایی راست که برایم گشایشی گردانید و توبهای از آنچه عمل کردم میسر ساخت، و کنیزی را که همراهش بود با دختر وی آزاد گردانید، و به درگاه خداوند ﻷتوبه نمود [۱۴۶]. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۳۲۸/۳) آمده است.
[۱۴۵] یعنی: برای آن زن. [۱۴۶] ضعیف. طبری در تفسیر خود (۱۹/ ۲۷) ابن کثیر در تفسیر خود می گوید: در سند آن کسی است که شناخته شده نیست. سیوطی آن را در الد المنثور ضعیف دانسته.