حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قصه پیامبر صبا دو مردی که نماز گزاردند و خداوند را دعا کردند

قصه پیامبر صبا دو مردی که نماز گزاردند و خداوند را دعا کردند

احمد، ابوداود، ترمذی - که لفظ هم از وی است و آن را حسن دانسته -، نسائی، ابن خزیمه و ابن حبان در صحیح‏هایشان از فضاله بن عبید روایت نموده‏اند که گفت: در حالی که رسول خدا صنشسته بود، ناگهان مردی داخل گردید و نماز خواند و گفت: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي»، ترجمه: «بار خدایا، مرا بیامرز و رحمم نما»، رسول خدا صگفت: ای نمازگزار، عجله نمودی، وقتی که نماز خواندی و نشستی، ستایش خداوند را به آنچه وی سزاوارش است به جای آر، بر من درود بفرست و بعد از آن دعا کن». می‏گوید: بعد از آن مرد دیگری نماز گزارد، ستایش خداوند را به جای آورد، و بر پیامبر صدرود فرستاد، آن گاه پیامبر صبه او گفت: «ای نمازگزار، دعا کن، پاسخ داده می‏شوی» [۷۸۷]. این چنین در الترغیب (۱۴۷/۳) آمده است. و طبرانی نیز این را به مثل آنچه گذشت، چنانکه در المجمع (۱۵۵/۱۰) آمده، روایت نموده است.

[۷۸۷] صحیح. ترمذی (۳۴۷۶) احمد (۶/ ۱۷) ابوداوود (۱۴۸۱) نسائی (۲/ ۴۴) طبرانی (۱۸/ ۳۰۷) ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته‌اند.