دعای حفظ پیامبر صو آموزش این دعا به علی ص
ترمذی (۱۹۶/۲) از ابن عباس سروایت نموده، که وی گفت: در حالی که ما نزد رسول خدا صبودیم، ناگهان علی بن ابی طالب سنزدش آمد و گفت: پدر و مادرم فدایت، این قرآن از سینهام رفته است، و خود را بر آن قادر احساس نمیکنم، رسول خدا صبه او گفت: «ای ابوالحسن، آیا کلماتی به تو نیاموزم، که خداوند به آنها برایت نفع رساند، و برای کسی [نفع رساند] که به او بیاموزی، و آنچه را در سینه ات فرا گرفتهای، ثابت بسازد؟» پاسخ داد: آری، ای رسول خدا، آن را به من بیاموز، فرمود: «وقتی شب جمعه فرارسید، اگر توانستی در ثلث آخر شب برخیز چون آن ساعتی است که ملائک در آن حاضر میباشند، و دعا در آن مستجاب است، و برادرم یعقوب به پسرانش گفت: ﴿سَوۡفَ أَسۡتَغۡفِرُ لَكُمۡ رَبِّيٓ﴾[یوسف: ۹۷]، هدفش این است که تا شب جمعه بیاید، و اگر نتوانستی در وسط آن برخیز، و اگر نتوانستی در اول آن برخیز و چهار رکعت نماز بگزار، در رکعت اول سوره حمد و یاسین را بخوان، در رکعت دوم سوره حمد و حم الدخان را بخوان، و در رکعت سوم سوره حمد و الم تنزیل السجده را بخوان، و در رکعت چهارم سوره حمد و تبارک المفصّل را بخوان، وقتی از تشهد فارغ شدی ستایش خداوند را به جای آر، و بر خداوند ثنا را نیکو دار، و بر من درود بفرست - و آن را نیکو انجام ده - و هم چنان بر سایر انبیا درود بفرست، و برای مردان و زنان مومن و برادرانت که در ایمان بر تو سبقت نمودهاند آمرزش بطلب، و بعد در آخر آن بگو: «اللَّهُمَّ ارْحَمْنِي بِتَرْكِ الْمَعَاصِي أَبَدًا مَا أَبْقَيْتَنِي، وَارْحَمْنِي أَنْ أَتَكَلَّفَ مَا لاَ يَعْنِينِي، وَارْزُقْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي، اللَّهُمَّ بَدِيعَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ ذَا الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ وَالْعِزَّةِ الَّتِي لاَ تُرَامُ، أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ بِجَلاَلِكَ وَنُورِ وَجْهِكَ أَنْ تُلْزِمَ قَلْبِي حِفْظَ كِتَابِكَ كَمَا عَلَّمْتَنِي، وَارْزُقْنِي أَنْ أَتْلُوَهُ عَلَى النَّحْوِ الَّذِي يُرْضِيكَ عَنِّي، اللَّهُمَّ بَدِيعَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ ذَا الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ وَالْعِزَّةِ الَّتِي لاَ تُرَامُ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَنُ بِجَلاَلِكَ وَنُورِ وَجْهِكَ أَنْ تُنَوِّرَ بِكِتَابِكَ بَصَرِي، وَأَنْ تُطْلِقَ بِهِ لِسَانِي وَأَنْ تُفَرِّجَ بِهِ عَنْ قَلْبِي، وَأَنْ تَشْرَحَ بِهِ صَدْرِي، وَأَنْ تَغْسِلَ بِهِ بَدَنِي، لأَنَّهُ لاَ يُعِينُنِى عَلَى الْحَقِّ غَيْرُكَ وَلاَ يُؤْتِيهِ إِلاَّ أَنْتَ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»، بار خدایا، مرا به ترک گناهان به صورت مطلق تا وقتی باقیم میمانی رحم فرما، و رحمم نما تا به چیزی تکلیف ننمایم که برایم ارتباط و نفع ندارد، و برایم حسن نظر در آنچه از من راضیت میسازد، نصیب فرما، بار خدایا، آفریننده آسمانها و زمین، صاحب عظمت و بزرگی و عزتی که قصد آن کرده نمیشود [۹۴۸]، از تو سئوال میکنم، ایاللَّه و ای رحمن، به عظمت و بزرگیت و نور و جهت که قلبم را استطاعت حفظ کتابت را عنایت فرما، چنان که آن را به من آموختی، و به من این توانایی را نصیب گردان، که آن را همانطوری تلاوت نمایم که تو را از من راضی میسازد، بار خدایا، آفریننده آسمانها و زمین، صاحب عظمت و بزرگی و عزتی که قصد آن کرده نمیشود، از تو سئوال میکنم، ای اللَّه و ای رحمان، به عظمت و بزرگیت و به نور و جهت، که با کتابت دیدهام را منور سازی، زبانم را به آن روان گردانی، قلبم را به آن شادمان سازی، سینهام را به آن بازسازی و بدنم را به آن غسل دهی، چون غیر از تو مرا به حق کمک نمیکند، و نه غیر از تو کسی این را میدهد، و هیچ کسی از توانایی و قوت جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ برخوردار نیست، ای ابوالحسن این را سه جمعه، یا پنج یا هفت جمعه انجام میدهی، به اجازه خدا دعایت قبول میشود، سوگند به ذاتی که مرا بر حق فرستاده است، هر مؤمنی که این را انجام دهد هرگز خطا نمیشود». ابن عباس میگوید: به خدا سوگند، علی فقط پنج یا هفت (جمعه) را سپری نموده بود که: در همچو مجلس نزد رسول خدا صآمد گفت: ای رسول خدا من در گذشته چهار آیه یا نزدیک به آن فرا را میگرفتم، و وقتی آن را پیش خودم میخواندم از نزدم پراکنده میشدند و امروز من چهل آیه یا نزدیک به آنرا فرا میگیرم و وقتی آنرا پیش خودم میخوانم انگار که کتاب خدا در پیش چشمانم است، و حدیث را میشنیدم، وقتی میخواستم آن را تکرار نمایم از نزدم فراموش میشد ولی امروز احادیث را میشنوم و وقتی آنها را بیان مینمایم حرفی از آنها را نمیگذارم، آن گاه رسول خدا صبه او گفت: «ابوالحسن، سوگند به پروردگار کعبه که مؤمن هستی» [۹۴۹]. ترمذی میگوید: این حدیث حسن غریب است.
[۹۴۸] یعنی هیچ کسی از مخلوقات قصد رسیدن را به آن مرتبه نمیکند زیرا از دائره توانش بالا و برتر است. م. [۹۴۹] موضوع (دورغین). ترمذی (۳۵۷۰) آلبانی آن را موضوع دانسته است.