حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

اقوال اصحاب شدرباره این که پیروزی به تعداد نیست

اقوال اصحاب شدرباره این که پیروزی به تعداد نیست

در باره اسباب و انگیزه‏های پیروزی قول ثابت بن اقرم سخواهد آمد: ای ابوهریره، انگار تو تعداد زیادی را می‏بینی؟! گفتم: آری، گفت: تو در بدر با ما نبودی، ما به کثرت پیروز نمی‏شویم. و قول خالد سهنگامی که مردی به او گفت: رومی‏ها چقدر زیاداند و مسلمانان چقدر اندک؟! گفت: رومی‏ها چقدر اندک‌اند و مسلمانان چقدر زیاد؟! رزمندگان با مساعدت خداوند زیاد می‏شوند، و به یاری ندادن کم می‏گردند، نه به تعداد مردان. به خدا سوگند، دوست دارم که اشقر [۳۶]از سایدگی سم پایش تندرست می‏بود، و آنان دو چندان می‏شدند. و هم چنین نامه ابوبکر سبرای عمروبن عاص ساما بعد: نامه ات به من رسید، متذکر می‏شوی که رومی‏ها به تعداد زیادی جمع شده‏اند، ولی خداوند ما را همراه پیامبرش صنه به کثرت عدد نصرت داد و نه به کثرت سربازان، و ما در حالی با پیامبر خدا صغزا می‏نمودیم، که همراه‌مان جز دو اسب نبود، و ما شتران را به نوبت سوار می‏شدیم. در روز احد با پیامبر خدا صبودیم، و همراه‌مان جز یک اسب نبود، که آن را رسول خدا صسوار می‏گردید، ولی خداوند ما را بر کسی که با ما مخالفت می‏نمود پیروز می‏گردانید و کمک‌مان می‏کرد.

و آنچه ابوبکر سدر راه اندازی ارتش اسامه سانجام داد گذشت، آن هم در فرصتی که عرب‏ها بر وی از هر طرف شورش کردند، قاطبه عرب مرتد گردید و نفاق ظاهر شد، یهودیت و نصرانیت سربرآوردند و مسلمانان به سبب نبودن و از دست دادن پیامبرشان صو کمی نیروی خودی و کثرت دشمن شان، چون گوسفندان باران زده در شب سرد بودند، بنابراین به ابوبکر عرض کردند که ارتش اسامه را نگه دارد، آن گاه ابوبکر - که مصمم‏تر و قاطع‏تر بود - گفت: من ارتشی را که رسول خدا صروان کرده است نگه دارم؟! در این صورت به‌کار بزرگی جرأت نموده‏ام!! سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، این که عرب‏ها بر من حمله آورند بهتر از آن است، که ارتشی را نگه دارم که رسول خدا صآن را روان نموده است!! ای اسامه با ارتشت به همان طرفی که به آن مأمور شده‏ای حرکت کن، و در همان جایی که رسول خدا صبرایت در ناحیه فلسطین و بر اهل موته دستور داده است بجنگ، چون خداوند آنچه را می‏گذاری کفایت خواهد نمود. و همچنان قول عبداللَّه بن رواحه سدر روز مؤته که دویست هزار دشمن جمع شده بود گذشت [که گفت]: ای قوم، به خدا سوگند، آنچه را اکنون بد می‏پندارید، همان چیزی است که در طلب آن بیرون آمده‏اید و آن: شهادت است، ما با مردم به عدد، قوت و کثرت نمی‏جنگیم، ما با آن‏ها فقط به وسیله دینی می‏جنگیم که خداوند ما را به آن عزت بخشیده است، حرکت کنید، که جز یکی از این دو نیکی نیست: یا کامیابی یا شهادت. مردم گفتند: به خدا سوگند، ابن رواحه راست می‏گوید. و چه بسا قصه‏های اصحاب در این موضوع که در این کتاب پراکنده و نوشته شده است، و هم چنین در کتب احادیث، مغازی و سیر، که کتاب را به ذکر و تکرار آن طولانی نمی‏کنیم.

[۳۶] نام اسب خالد ساست.