پیامبر صو آموزش این دعا به معاذ
طبرانی از معاذبن جبل سروایت نموده که: پیامبر صروز جمعه از وی جستجو به عمل آورد، هنگامی که رسول خدا صنمازش را گزارد، نزد معاذ آمده گفت: «ای معاذ چرا من تو را نمیبینم؟» پاسخ داد: ای رسول خدا، از یهودیی نزدم یک وقیه طلاست، به سویت بیرون شدم ولی مرا از تو بازداشت و نگاهم نمود، رسول خدا صبه او گفت: «ای معاذ، آیا به تو دعایی نیاموزم که به آن دعا نمایی؟ اگر بر تو دینی چون صیر باشد آن را از تو ادا نماید - صیر کوهی است در یمن -، ای معاذ خداوند را دعا کن و بگو: «اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ، وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ، وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ، وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكِ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ، وتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ، وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ، وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ، وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ رَحْمَنَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَرَحِيمَهُمَا، تُعْطِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُمَا، وتَمْنَعُ مَنْ تَشَاءُ، ارْحَمْنِي رَحْمَةً تُغْنِيني بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ»، «بار خدایا، خداوند سلطنت و پادشاهی، پادشاهی را برای هر کی را خواهی میدهی، و پادشاهی را از هر کسی خواهی باز میگیری و هر کسی را خواهی عزت میدهی و هر که را خواهی خوار و ذلیل میگردانی، همه نیکی به دست توست، و تو بر هر چیز توانایی، شب را در روز میدرآری، و روز را در شب میدرآری، و زنده را از مردهمی برآری، و مرده را از زنده میبرآری، و هر کسی را خواهی بیشمار روزی میدهی. ای رحمان دنیا و آخرت و رحیم آن دو، برای کسی که بخواهی از آن دو میدهی و از کسی که بخواهی باز میداری، بر من رحم نما، چنان رحمتی که به آن از رحمت ما سوایت غنیم گردانی» [۹۴۶]. هیثمی (۰۱۸۶/۱۰) میگوید: در این نصربن مرزوق آمده، و وی را نشناختم، ولی بقیه رجال آن ثقهاند، مگر این که سعیدبن مسیب از معاذ نشنیده است.
و نزد طبرانی در الصغیر از انس بن مالک سروایت است که گفت: رسول خدا صبه معاذ گفت: «آیا به تو دعایی نیاموزم که به آن دعا کنی؟ اگر برگردنت مثل کوه احد دین باشد خداوند آن را از طرف تو ادا نماید، ای معاذ بگو: «اللهم مالك الـملك...» و آن را متذکر شده، مگر اینکه وی این را متذکر شنده: «تولج الليل» تا آخرش، و در روایت وی آمده: «رحمان الدنيا والاخرة، تعطيهما من تشاء، وتمنع منهما من تشاء»، ترجمه: «مهربان دنیا و آخرت، آنها را برای کسی بخواهی میدهی، کسی را بخواهی از آنها باز میداری» [۹۴۷]... و مثل آن را ذکر کرده است، هیثمی (۱۸۶/۱۰) میگوید: رجال آن ثقهاند.
[۹۴۶] ضعیف. طبرانی. سند آن منقطع است. نگا: المجمع (۱۰/ ۱۸۶). [۹۴۷] صحیح. طبرانی در الصغیر (۱/ ۲۰۱) و هیثمی (۱۰/ ۱۸۶) و رجال آن ثقه هستند.